درد و دلهای سال 1401
اگر بار گران بودیم مقصر خودتی
۴:۰۸ ب٫ظ ۲۵-۱۲-۱۴۰۱
اینجانب «سال ۱۴۰۱» ملقب به «سال ببر»، اکنون که گذر ایام و تقدیر فلک چنین مقدر شده که اینطور غریبانه بروم و جای خود را به «سال ۱۴۰۲» بدهم، بر خود لازم میدانم جهت خنکشدن دل و زدودن کینه و دلخوری نکاتی را یادآور شوم.
روزی که قرار بود بیایم خیلی من را تحویل گرفتند؛ بالاخره اولین سال از قرن جدید بودم. چه جشنهایی که برای آمدنم گرفتند. همین رادیو آوا نمیدانید چه آهنگهای شاد و هیجانانگیزی از مجید اخشابی و امیر تاجیک پخش میکرد و مضمون همه این آهنگها هم قربان صدقه من بود.
آن روز «سال ۱۴۰۰» مفلوک و فرتوت به من «۱۴۰۱» جوان و خام گفت که اسیر این صحنهآراییهای خطرناک نشوم و گول این قر و قنبیلها را نخورم، چرا که وقتی نوبت رفتنم برسد همین آقای اخشابی میرود و آهنگهایش را برای سال «۱۴۰۲» میخواند و در خلال آهنگهایش چهارتا درشت هم بارت میکند؛ ولی من گوش نکردم و چنان به خود غره شدم که غرهدانم به فارسی سخت از هم گسسته شد، تا جایی که فکر کردم هیچوقت نوبت رفتنم نخواهد رسید. اما این روزها که رادیو آوا آهنگ «بهارخانوم» را از قاسم افشار پخش میکند، میبینم که آن «۱۴۰۰» سینهسوخته چقدر راست میگفت.
قاسم افشار مذکور در آن آهنگ کذایی صراحتاً میگوید که: «بهار خانوم یه ساله چشم به راهتم، که رنگ شادی همهجا بپاشی». خب تا اینجایش را مشکلی ندارم، اما وی در ادامه میافزاید: «زمستون آی زمستون غریبه، بری که صد سال دیگه نباشی». آیا این رفتار درست است که سال گذشته را مجازاً زمستان بخوانید و آرزو کنید که برود و صدسال دیگه نباشد؟ من همینجا از قوه محترم قضائیه خواهشمندم این اهانت علنی را پیگیری کند و حق این جگر سوخته حقیر را از رادیو آوا بستاند.
میخواهم عرض کنم که ما «سالها» حاصل چرخش طبیعی زمین و ماه و سایر ستارگان به دور خورشید هستیم و از خودمان شخصیت حقوقی مستقل نداریم؛ حتی سرکار خانم مادر طبیعت هنوز با درخواست ما مبنی بر تشکیل یک اتحادیه مستقل نیز موافقت ننموده است. پس هر اتفاقی که در طول یک سال برایتان میافتد، نتیجه تصمیمات و اقدامات خودتان است و هیچ ربطی به سال مربوط ندارد؛ چرا فحشش را به من میدهید؟ آیا این رفتار با یک موجود رو به موت کار خوبی است؟ از ما که گذشت ولی بیایید و خودتان را تغییر دهید و همه روزها و سالهای عمرتان را هدیه خدا بدانید.
در پایان میخواهم به «سال ۱۴۰۲» بگویم، داداش به این تعریف و تمجیدهایی که الان میشنوی مغرور نشو و در روزگار مجید اخشابیها و قاسم افشارها، تو گوش به مرحوم ایرج بسطامی فرا ده که میگفت: «مبارک بادت این سال و همه سال، همایون بادت این روز و همه روز». من که سال ببر بودم اینطوری با من برخورد میکنند، تو که سال خرگوشی بیش نیستی.
به امید سالهایی خوش و شاد برای همه شما عزیزان:
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظیاش را بفشارم
ثبت ديدگاه