با توام

با توام دشمن قداره‌کش و احمق من!
دست بردار از این حیله‌گری در حق من

مال بد مال خودم هست اگر هم بِکَنم
نرسد دست تو دندان خراب و لق من

من اگر لخت بمانم ندهم تو ببُری
کت و پیراهن و بیژامه شق و رق من

تو برو فکر خودت باش و جهنم دره!
پر شود باز به دست خود من خندق من

تا به مفتاح کنم پاره همه درها را
نشنوی پشت در بسته دگر تق‌تق من

از خلیج آمده پیغام تو که می‌گفتی:
«فرمالیته‌ست همه روی سگ و وق وق من»

چانه بی‌خود نزن این کسب ندارد سودی
رای من نرخ کجا داشته چون مبلغ من؟

دم خود را روی کولت بگذار و در رو
گرگ کی بوده به حال رمه‌ای دغدغه‌من…

دال در مصرع قبلی نشده جا به تو چه؟
با توام دشمن قداره‌کش و احمق من!

ثبت ديدگاه