فرهنگ‌لغت خودرویی
جعبه‌ی جادویی

خودروی ایرانی: خود‌رویی که ساختنش با کارخانه است و راه رفتنش با خدا، جعبه‌ی جادویی پول برای تعمیرکاران، آرزوی خیلی دور خیلی نزدیک هر ایرانی.

ایران خودرو: نوعی درگاه دریافت پول و برگزارکننده‌ی دوره‌های آموزش عملی بدقولی.

سایپا: همان ایران‌خودرو با نامی جدید، سازنده پراید، مخترع تصادف.

خودروی خارجی: شبیه ستاره‌ی هالی که هر ۷۵ سال یک‌بار وارد ایران شده و تا ۱۵۰ سال بعد در خیابان برق‌برق‌کنان راه می‌رود‌، صندوقچه‌ی پول پولدارها‌.

لاستیک خودرو: شمع شب‌های تاریک برای راننده‌های بیابان، علامت هشدار در جاده‌ها، گلدان گل، چیزی که به دعای مردم، برای راننده زیر ماشین می چرخد.

روکش صندلی: محافظ صندلی فابریک ماشین که به‌وسیله‌ی ملحفه و روکش عرق‌گیر محافظت می شود.

چراغ جلوی خودرو: پیش‌مرگ مسافرین خودرو.

چراغ عقب: سند بی‌گناهی خانم‌ها هنگام تصادفات رانندگی.

چراغ راهنما: آپشن فراموش شده، عامل کسر شأن راننده‌های ماهر و باسابقه‌، آپشن جینگولی که توسط تازه‌راننده‌ها و راننده‌های جینگولی استفاده می‌شود.

آینه وسط: وسیله‌ی رد کردن تازه راننده‌ها در امتحان عملی، یار غار بانوان موقع رانندگی.

آینه بغل: لوکیشن عکس برای اینستاگرام به‌طوری‌که مخاطب را نزدیک‌تر از آن‌چه هست نشان می‌دهد، عاشق دل شکسته‌ی موتورسیکلت‌ها.

برف‌پاک‌کن: از نام‌های بی مسمی (در زمان‌های خیلی قدیم که برف می‌باریده استفاده می‌شده است)، رقاص شب‌های عروس‌کشان.

بوق: اسباب‌بازی راننده برای اوقات فراغت به‌خصوص شب‌های عروس‌کشان‌، مترجم فحش‌های رکیک و پیامک‌های غیررکیک بین رانندگان.

چراغ نوربالا: چشم‌کورکن حسودان و بدخواهان راننده، نوعی فحش، نوعی شادی، نوعی پیام کوتاه اما منکراتی.

کمربند ایمنی: موضوع امر به معروف به‌وسیله‌ی همیاران پلیس موجود در خانواده، حرف آخر جریمه‌های رانندگی.

صندوق عقب: کوله‌بار سفر، جایی که در آن از شیر مرغ تا جان آدمیزاد یافت می‌شود‌

کاپوت جلو: آپشن قطعی برای فروش ماشین درصورت رنگ‌‌نخوردگی.

ثبت ديدگاه