دوران زبان دنیا بلدها و دوران زبان دنیا نابلدها
۱۱:۵۳ ب٫ظ ۰۷-۰۶-۱۴۰۲
او که زبان کل دنیا را بلد بود!،
در التماس کدخدایان بود محدود
میگفت: باید پاچهخوار کدخدا شد
میگفت: هست این پاچهخواریها پر از سود
میگفت: باید تا کمر خم شد به پیشش
بر چشم خود باید نهادن هرچه فرمود
هرکس نباشد تحت امر کدخدایان
با هرچه قدرت زود خواهد گشت نابود
یا اینچنین میگفت که: بی کدخدایان
هرکس بماند میشود نابود او زود
میگفت: راهِ ارتباط این است تنها
هر راه دیگر را بگویی هست مسدود
میگفت: از من کدخدا راضیست بسیار
گفته حسن این کار تو باشد وری گود
فرمانروا بادی رها کرده ست، بهبه!
هرگز نباید کرد روشن بعد از آن عود!
حتی زمان پخشِ این بادِ دلانگیز
هرگز نباید هیچکس روشن کند هود!
میگفت: وقتِ رد شدن از هر رکود است
با راحتی رد میشوم از تپهی کود
هی گفت و گفت و سوخت هرسرمایهای را
برخاست با رفتارش از جان وطن دود
رفت او و بی هیچ التماس از کدخدایان
ایرانِ عزتمند ما را میرسد سود
دستِ خدا یار است با هر بندهای که
خود را به ننگ کدخداخواهی نیالود
نزدیک قله، خستگی ممنوع یاران!
دارد محقق میشود ایرانِ موعود
ثبت ديدگاه