سیر تاریخی روابط ایران و انگلیس
آشغال و پسماند آوردین… نفتکشتون رو بردیم!
۱۰:۱۸ ق٫ظ ۰۱-۰۵-۱۳۹۸
راه راه: سال۱۳۲۰
اعلی حضرتا! سفیر انگلیس پیغام فرستادهاند که شنیدهایم در پستوی خانهاتان رادیو آلمان گوش میدهید. دستتان را روی نقشه کشیده و از گسترهی پیشرفت ناوها wow گفتهاید و از فتوحات هیتلر گوشه دلتان کمی غنج رفته است. یواشکی لبخندی بر لب نشاندهاید. نشان به آن نشان که زیر یونیفرم نظامیاتان شلوارک خالخالی برتن داشتهاید. ما تا همه چیز شما را خبر داریم. بر این اساس شما شایستگی ولیعهدی و جانشینی را نداشته و میرویم از سر کوچه یک نفر دیگر را از جوب میگیریم و میآوریم به پادشاهی میرسانیم تا بسوزید.
پاسخ بفرستید که: دستمان خورده بود و رادیو موج به موج شده بود. انجیر هم خورده بودیم گوشه لثهمان میخارید، وگرنه لبخند کجا و دکوپوز ما کجا. اکنون خرد شدهی رادیو را خدمت جنابتان میفرستیم و دردهانمان فلفل میریزیم تا حسن جانشینیمان بر شما ثابت گردد. خون پدر جاننثارمان در رگهای ما فشفشکنان فواره میزند.
سال ۱۳۹۸
– نفتکش ایرانی حاوی دو میلیون بشکه نفت به سمت سوریه در حال حرکت است. توقیف میکنیم چون دلمان میخواهد، ناسلامتی بریتانیای کبیری گفتهاند.
+ حالا که اینطور است، نفتکش انگلیسی بزن کنار… نفتکش انگلیسی… این پوست شکلاتها چی بود ریختین تو آب؟ دهنتونم که بو گند میده. این آقا با شما چه نسبتی دارند؟ شما به دلیل نقض قوانین بین المللی و آلودگی محیطزیست توقیفید.
و من الله توفیق.
سال ۱۳۹۹
+ نفتکش انگلیسی… هوی… نفتکش انگلیسی با تو هستم… مگه نگفتم آشغال نریز.
– نریختیم به خداااا… ببین حتی بازدممون رو هم ریختیم تو کیسههوا آلوده نشه.
+ خودم دیدم گوشه انگشت کوچیک کثیفت خورد به آب خلیجفارس لک استعماری گرفت… برو نبینمت… بریتانیای کهیر!
– ان شاالله… با توکل به خدا و با حول و قوه هم اکنون گم میشویم.
+ کجا کجا؟ صاف واستا… سهبار بگو چه «ژست زشتی» بعد برو.
– چه ژست زشتی چه ژست زشتی چه زشت ژشششش… .
+ خب… از قوانین پیروی نکردی… جریمهات رو بده یا توقیفی.
سال ۱۴۰۰
+ نفتکشهای انگلیس… آفتاب میخواید اینور… سایه میخواید اونور… نفتکشی که سویشرت نارنجی پوشیدی ندو… اون نفتکش که دستش تو دماغشه… انگشتاتو نلیس انگل میگیری انگلیسی.
– و جعلنا من بین ایدیهم سدا…
ثبت ديدگاه