نمایی از روابط پشت پرده محمدرضا شاه
ارتباطات ملوکانه
۱۰:۱۲ ب٫ظ ۲۳-۱۱-۱۴۰۲
در ۱۵ شهریورماه ۱۳۱۰، رضا میرپنج سابق که دیگر برای خودش شاه شده بود، پسرش محمدرضا را در سن ۱۲ سالگی راهی سوئیس کرد تا از او ولیعهدی همه چیز تمام بسازد؛ اما محمدرضا فعالیتهای اضافهتری نیز داشت که تصمیم گرفت در کنار درس خواندن آنها را هم ادامه دهد. او که به دلیل روحیه ملوکانه از نوجوانی ارتباطات قوی، خصوصا با زنان برقرار میکرد، در همان دوران مدرسه یک بچه روی دست دولت کریمه پهلوی گذاشت و برای آنکه از سوئیس با سوغات فرنگی به کشور بازنگردد، خدمتکار مدرسه را با پول سلطنت رضاخانی مجبور به سقط و خروج از مدرسه کرد.
البته این تنها شاهکار پهلوی دوم نبود. او بعد از بازگشت به ایران هم به قول مادرش: «دست و پایش در برابر زنان مو طلایی شل میشد.» تاج الملوک میگفت: «اشرف خواهر دوقلوی محمدرضا، سهم شیر او را خورده است و برای همین محمدرضا از بچگی مشکل شُلی دست و پا داشت و این مشکل تا کهنسالی هم با او بود و پاهایش همش شل میشد.»
پس از بازگشت محمدرضا از فرنگ، رضا میرپنج که واقعاً خودش هم فکر میکرد شاه شده است، برای اینکه پسرش را جمع کند فوزیه را به عقد او در آورد؛ اما محمدرضا کماکان معتقد بود «به هر چمن که رسیدی، گلی بچین و برو».
از آنجایی که محمدرضا به منشور حقوق بشر کوروش به شدت، یعنی خیلی سفت پایبند بود به هیچ بشری «نه» نمیگفت. خواه خواسته این بشر عروس کردن بحرین بود یا اتصالات قوی با مو طلاییها!
براساس گزارش یک سازمان امنیتی، سلیقه محمدرضا در جذب زنان جهانی بود و او همه نژادها را میپسندید، چه نژادی در اروپا، چه نژادی در آمریکا. به طوریکه او هزینههای میلیون دلاری از دربار همایونی خرج جذب ستارههای سینمای آمریکا و ملکه زیبایی جهان میکرد تا ارتباط ایران با کشورها مستحکمتر شده و حق هیچ بشری ضایع نشود.
در مسیر ارتباطات تعاملانه پهلوی دوم و برقراری ارتباطات وسیع با دنیا، محمدرضا تنها نبود، اشرف و شمس خواهران وی در گزینش و انتخاب بانوان داخلی و خارجی نقش بسزایی داشتند. همچنین علم، وزیر دربار در این زمینه با گفتن «آخ! سوختم» دستی در آتش داشت.
ثبت ديدگاه