از شر یلدا

یلدا شد و مانند چی مشغول کاری 

می‌دانم البته تو هم تحت فشاری!

باید بشویی و بسابی قدر یک عمر

حتی اگر ناگاه دردم جان سپاری

بعدش به دنبال دیزاین خانه‌ات باش

تم، قرمز و سبز است، باید گل بکاری!

آماده کن هجده مدل کیک و نگو هی

«ول کن تو رو جان عزیزت، حال داری»

حتی عوض کن لوسترت را بی‌بهانه

تا در بیاید ناگهان چشمان جاری

بابانوئل را هم بیاور با گوزنش

بگذار کاج و کادوهایش را کناری

ربطش به یلدا را ولش کن تا بمانند

از کار تو یک طایفه اندر خماری

ثبت ديدگاه