ماجرای خواننده مشهور و کتاب
این دفعه هیچ فرقی نمیکنه
۱۰:۱۰ ب٫ظ ۲۵-۰۲-۱۴۰۳
به مناسبت برگزاری نمایشگاه کتاب، قصد داریم تحلیلی داشته باشیم بر یکی از فرهنگیترین ترانهها، با ما همراه باشید:
هرکاری به جهنم بیا شروع کنیم از اول/ میبخشمت که برگردی منم کم اشتباه نکردم
دل من خیلی پره ولی خب خاطرات پا درمیونی میکنن/ تا میام ببخشمت یه کاری میکنی که باز هوس دوری میکنم
خواننده و شاعر در این دو بیت ابتدایی، با به یاد آوردن و به جهنم فرستادن خاطرات گذشته مخاطب، از او میخواهد که پیش او باز گردد و قبول میکند که در حدی اشتباهاتی مرتکب شده است؛ اما در همین حال راهِ رفتن را نیز باز میگذارد تا اگر این رخدادها تکرار شد، راهی برای جبران اشتباهش داشته باشد.
مشخصا این بیت خطاب به کتاب گفته شده. اشتباه کتاب همیشه گران بودن بوده؛ ولی نباید از حق گذشت که خاطرات خوبی را برای ما رقم زده و ما نیز گاهی کتابهای ارزان چاپ قدیم را به بهانه فونت ناخوانا نخریدهایم یا از برنامکهای کتابخوان استفاده نکردهایم یا اینکه خواندن روی کارت پیتزاها را جایگزین خواندن کتاب کردهایم؛ اما همین کتاب کاری میکند که وقتی میآییم او را ببخشیم، برگریزان پاییز شویم و باز هم هوس دوری کنیم. اینجا دیگر نیاز است مسئولان وارد عمل شوند.
نه این دفعه دیگه فرق میکنه/ سرم واسه دیدنت درد میکنه
هرکاری میکنی تهش پیش منی/ ولی این دفعه کی بینمون قهر میکنه
خواننده در این بیت ضمن تائید و رد همزمان صحبتهای قبلی ما میگوید که قصد دارد تفاوتی ایجاد کند، زیرا سرش برای مطالعه کتاب درد میکند. به نظر میرسد با توجه به بیت دوم، او کتابخواری خودش را به یاد آورده؛ ولی بازهم با توجه به مصراع آخر، یکی از شرایط کتاب خریدنش این است که جیبش اذیت نشود، البته هنوز منکر این نیست که شاید بتواند هزینه یک وعده پیتزایش را در ماه به خرید کتاب اختصاص دهد.
همیشه عشق زیاد/ یه جوری میشه که به چشم نمیاد
بچه تو چته چرا لج میکنی/ شدی همونی که بهت نمیاد
کتاب و به صورت کلی صنعت نشر پا به میدان میگذارد و در جانبخشی موجود در شعر خطاب به متکلم میگوید: «من که انقدر محتوای خوب دارم برات، بذارم برم؟» او نتیجه این پندار را این میداند که عشق زیاد از حدِ او باعث چنین موقعیت گتستیکی شده و متکلم در «بهت نمیاد»ترین حالت ممکن قرار گرفته است و نباید لج کند. همان هزینه یک وعده پیتزا در ماه کافیست و اصلا جهنم و ضرر، طاقچه و فیدیبو نصب کن لااقل، نسخه وبپیج هم برای آیاواس دارند.
بیا از خودت بگو تنهایی چیا گذشت/ من که هر جمعی برم تو فکر توام همش
چرا میپرسن همه هنوز از من حالتو/ من که میگردم خودم یه شهرو دنبال تو
شاعر اینجا به فکر فرو میرود و در اقدامی مثبت، طاقچه را نصب میکند و او را روی صفحه اصلی تلفن همراهش قرار میدهد. سپس رو به کتاب از خاطرات روزهایی که تنهایی کشیده میپرسد و خودش نیز خاطرات روزهایی که همه از او میپرسیدند «پس کتابت کو ادایی؟» را به یاد میآورد. او به خاطر میآورد که روزهایی کتابخوار قهار بوده و زمانی که کتاب گران شده، در به در از دست فروشهای میدان انقلاب دنبال کتاب خوب چاپ قدیم ارزان میگشته؛ ولی نمیدانسته فونتهایشان چشمهایش را اذیت می کند.
نه این دفعه دیگه فرق میکنه/ سرم واسه دیدنت درد میکنه
هرکاری میکنی تهش پیش منی/ ولی این دفعه کی بینمون قهر میکنه
همیشه عشق زیاد یه جوری میشه مه به چشم نمیاد
بچه تو چته چرا لج میکنی شدی همونی که بهت نمیاد
در این دوبیت که تکرار بیتهای قبلیست هر دو طرف مذاکره به تکرار مواضع خود اقدام کرده و بر ضرورت اقدام راهبردی توسط مسئولان امر برای رسیدگی به مشکلات پیش آمده فی مابین دو طرف تاکید کردند. در پایان این دیدار خواننده به سراغ برنامک کتابخوان خود رفته و اولین کتابی که با تخفیف ۵۰ درصد دید خریداری کرد و کتاب و صنعت نشر نیز به دنبال راهی برای ارزانتر کردن محصولاتش رفت. باشد که هر دو در این اتفاق که سودش را دلال کاغذ میبرد، از قافله فرهنگ و هنر عقب نمانند.
ثبت ديدگاه