مصاحبهای با نتانیاهو
بمباران نه! ترور
۳:۴۹ ب٫ظ ۱۱-۰۷-۱۴۰۳
مصاحبه هفته نامه Balfour Today درباره حمله اسرائیل به پایتخت لبنان
بعد از گذشتن از چند راه پله باریک وارد اتاقی کوچک شدیم که ظاهراً هیچ دری نداشت و در آن صدای برخورد امواج اقیانوس به گوش میرسید. سکیوریتی همراه من با صدای بلند جملهای را به عبری گفت و ناگهان دری که تا آن لحظه دیده نمیشد، باز شد. ما وارد یک راهروی طولانی شدیم و حدود ده دقیقه پیادهروی کردیم تا به انتهای راهرو و به دری دیگر رسیدیم که عیناً مانند در گاوصندوق بانک مرکزی آمریکا بود. سکیوریتی گفت که این در، ساخته همان شرکتی است که درب بانک مرکزی آمریکا و همچنین درب گاوصندوق والاستریت را ساخته است. با عبور از درب گاوصندوق، باید شش اتاق تودرتو را رد میکردیم تا به اتاق منشی برسیم و بالاخره بعد از بازرسی بدنی و درآوردن کمربند و کفش که من را به یاد فرودگاه واشنگتن و برجهای دوقلوی نیویورک میانداخت، وارد اتاق رئیس دولت اسرائیلی شدم. رئیس کشوری که برخی آن را به رسمیت نمیشناسند و رژیم صهیونیستی صدایش میکنند.
+ مستر نتانیاهو آیا مجبورم به زبان عبری با شما مصاحبه کنم؟
– ابداً! اتفاقاً ما با انگلیس راحتتریم.
+ منظورتون زبان انگلیسیه؟
– نه! نه! بله! بله! البته…
+ در ابتدا میخواهم بپرسم حمله هوایی به یک کشور دیگر، طبق کنوانسیونهای بینالمللی تجاوز حساب نمیشه؟
– کنوانسیونِ چی چی لی؟!
+ بین المللـ…چاقو… چاقو چیه؟
– چاقو سلاخی، دستیل بابام بود. خوشگله؟
+ مگه تو بابا داشتی؟
– چیزی گفتی؟
+ گفتم هدف اصلی شما از بمباران پایتخت لبنان چی بود؟
– بمباران نه، ترور!
+ آها! هدف شما از بمباران، ترور بود؟
– بیشعور! میگم نگو بمباران، بگو ترور
+ یعنی به انداختن ده تا بمب یک تـُنی، بگم ترور؟
– آره! اگه مشکلی هست با دستیل بابام برات حلش کنم؟!
+ نه اصلاً! چه مشکلی. در واقع الان که خوب فکر میکنم میبینم سوالم این بود که این ده تا بمب یک تنی رو تکتیرانداز شلیک کرده یا توی ماشین سیدحسن نصرالله جاسازی شده بود؟
– واقعاً که ابلهی. ده تا بمب یک تنی توی ماشین جا میشه آخه؟
+ پس چطور این بمباران انجام شده؟
– یک بار دیگه بگی بمباران…
+ چیز! ترور بله ترور. من که گفتم ترور لطفا این چاقو رو از روی گلوی من بردارید و نوک مسلسل شما واقعا داره پهلوی منو اذیت میکنه…
– حالا شد! سوالت چی بود؟
+ اینکه ده تا ترور بمب ترور یکتنی ترور سنگرشکن، چهطوری ترور شده؟
– تازه داری یاد میگیری. خب! معلومه با F35 آمریکایی.
+ آمریکا ترور که اعلام کرده ترور از این ترور خبر نداشته؟
– آره ارواح جورج واشنگتن. حتی رنگ شورت خلبان رو هم میدونستن!
+ پس چرا پرزیدنت بایدن ترور چنین چیزی رو ترور گفته؟
– چون هم «جو» هم «کامِلا» هم بقیه کابویها عمده کار میکنن.
+ عمده؟!
– آره دیگه. مثلاً یه بمب میندازن هیروشیما و ناکازاکی، پونصدهزار نفر رو یکجا میکشن.
+ آهان! ولی اسرائیل ده تا بمب میندازه تا یک نفر رو بکشه؟
– البته چهارصد – پونصد نفر دیگه هم کشته شدن که همهشون زن و بچه و مردم عادی بودن. جالب نیست؟
+ برای همین میگفتم این ترور نیست، بمبارانه!
– بمباران نه، ترور… ترور… ترور…
+ خررررررر
– منشی بیا این خبرنگارو ببر یدونه دیگه بیار. اَه! یه دستیل دیگه هم برای من بیار!
ثبت ديدگاه