شعر طنز/ بداهه سرایی شاعران راه راه:
تشت رسوایی
۱۲:۵۶ ب٫ظ ۲۰-۰۹-۱۳۹۵
تشت رسوایی برجام چو از بام افتاد
از کف شاهد و ساقی دو سه تا جام افتاد!
قلب سیمانی و تحریم مجدد، اینها
اتفاقیست که در سایهی برجام افتاد
ابتدا داشت کلیدی به کف دست، ولی
بگمانم که کلیدش کف حمام افتاد
شیخ در جادهی برجام، رُل از دست نهاد
شافنر کج شد و غربیلک و دینام افتاد!
دائما گفت: ترک خورد، فرو ریخت، شکست
بینوا بر سر تحریم، در اوهام افتاد
چارقد، سینه سپر، بیرق برجام بدست
بعد تمدید، ولی ساکت و آرام افتاد
حیف یکمرتبه اشعار پسابرجامیم
روی ریل وسط متروی خیام افتاد
از قطاری که از این پیچ گذر کرد بسی
شیخ پرتاب شد و حجتالاسلام افتاد
«مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو»
یادم از قسط و بدهکاریام و وام افتاد
شاعری پاچه که خاراند، شده وضعش توپ
این گدا بین که چه شایسته ی انعام افتاد
جوجه را آخر پاییز شمردم: هیچی!
مرغ باغ هپروتیّ تو در دام افتاد
مدعی خواست برقصد که یهو برجامش
از دیریم دیم دارا دام دام دارا دارام افتاد
بر سر و روی عمو سام، قسم خورد مدام
چونکه تحریم نمودند، به سرسام افتاد
چقدر گفتم و نشنید که تا آمریکا
زد پس کله اش و از سرش ابرام افتاد
فیش هاشان که نجومی شد و قانونی بود
ناگهان بر لب من، واژه ی شهرام افتاد
ما ظریف و موگرینی و کری را دیدیم
طفلکی تخت روانچی ست که گمنام افتاد
بسکه خندید و قدم زد دوسه جا با ایشان
کری از خنده ی وی، در طمع خام افتاد
گرچه برجام برای من و تو سود نداشت
لیک تیم خوش ما یک دو سه تا شام افتاد
موگرینی که عوض گشت به جای اشتون
این فقط مسئله ای بود که در کام افتاد
چونکه پیچید به خود چادر و چاقچور اشتون
یادم از ننجون همسایه ی آقام افتاد
جان کری بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من و بابام افتاد
حال که رفته کلاهی سرمان تا زانو
پرده از چهره ی کذّاب عمو سام افتاد ؟
بخت بد بین که یکی با سه نفر چت میکرد
گوشیاش بعد به دست زنش ـالهام ـ افتاد!
این همه ساقی سیمین رخ سیمین ساعد
قرعهی بنده به این چاق سیهفام افتاد!
«یار با «ماست»؛ چه حاجت که زیادت طلبیم»
بعد برجام همین هم به خدا مغتنم است
قافیه گر چه غلط شد ولی از رو نروم
چون مهم معنی شعر است دلارام، افتاد؟!
بداهه سرایان آقایان دکتر عباس احمدی، مهدی پرنیان، حسن حاتمی، سیدمسعود طباطبایی، سیدمحمدحسینی و خانم رجایی
سلام.شعر طنز واقعا خوبی است!!!
ممنون از همه شما