نامه‌ای به مسئول برق
دردسرهای تاریکی

سلام آقای مسئول برق.
اسم من ماهان است؛ من ۸ سال دارم و کلاس دوم هستم.
می‌شود یک خواهشی از شما بکنم؟ می‌شود دیگر برق‌ها را قتع نکنید؟ می‌دانید چرا؟ البته ببخشید که این را می‌گویم‌ها؛ پریروز من در توالت خانه‌مان بودم و داشتم کارم را می‌کردم و کارم هم مگر تمام می‌شد؟ چون شب قبلش لواشک زیاد خورده بودم که یهویی دیدم دیگر نمی‌توانم هیچ‌جایی را ببینم و همه‌جا تاریک شد و آب هم قتع شد.
با جیغ از توالت پریدم بیرون و مامانم، چون وسواصی است، خدا به من رهم کرد که کارم را کرده بودم و فقط شستن دستم مانده بود وگرنه باید همان‌جا می‌نشستم تا جلبک زیر دمپایی‌هایم سبز شود.
یکبار هم از فوتبال‌بازی برگشتم به خانه‌مان چون برق‌ها رفته بود، آیفون خانه‌مان زنگ نمی‌خورد تا مامانم در را باز کند، برای همین پشت در خانه مثل حسن کچل که مامانش او را پشت در نگه داشته بود، نشسته بودم؛ البته حسن کچل چون به حمام نمی‌رفت، مامانش در را برایش باز نمی‌کرد. ولی من هم شبیه حسن کچل شده بودم چون بازی کرده بودم، کسیف و سیاه شده بودم و یک‌ نفر فکر کرد که واکسی هستم و گیر داده بود که کفش‌هایش را واکس بزنم.
آقای مسئول برق، به نظر من این کار درستی نیست که می‌گویید برق‌ها را این ساعت قتع می‌کنید، ولی یک ساعت دیگر قتع می‌کنید؛ اگر کس دیگری مثل من توی توالت خانه‌شان بماند چه؟ اصلاً اگر بچه‌ای هنوز به توالت نرفته باشد و دستشویی شماره ۱ داشته باشد باید چه‌کار کند؟ خواهش می‌کنم این کار‌ها را نکنید، می‌دانید اگر بچه‌ای دستشویی شماره ۱و ۲ را با هم داشته باشد، چه حالی دارد؟ آنوقت اگر خانه‌‌شان کسیف شود، شما میایید جواب مامانش را می‌دهید که او را دعوا می‌کند و می‌گوید چرا دستشویی شماره ۱ و ۲ کردی؟
امیدوارم که شما به هرف‌های من گوش بدهید و دیگر برق‌ها را قتع نکنید.
ممنون.
از طرف ماهان

ثبت ديدگاه




عنوان