نگاهي به انواع ديپلماسي و كاربرد آنها
دیپلماسی زهرمار
۱:۱۲ ب٫ظ ۳۰-۰۲-۱۳۹۸
ایرانی ها اصولاً خیلی دوست دارند که هرچیزی به پستشان می خورد را «نوع بندی» کنند و یک، دو و سه شماره بگذارند و بگذارند درون قفسه ای یا داخل ویترینی؛ نگاهش کنند و لذتش را ببرند. در همین راستا – یعنی همین راستای شماره بندی کردن همه چیز – ما هم دیپلماسی را که خیلی روی بورس است و شش سال از عمر خودمان و شما و کشورمان و آینده مان صرف آن شده را نوع بندی کردیم و این شد:
دیپلماسی دیوار: در این نوع دیپلماسی، به کاندیدای رقیب تهمت می زنی و غیررسمی اعلام می کنی اگر به اینی که من می گویم رأی ندهید، میخواهم سرِ سگ درونش بجوشد.
دیپلماسی گفتگو: همانطور که از اسمش معلوم است، در این نوع، هِی می روید و گفتگو می کنید، البته بعضی وقت ها هم آنها می آیند و بازهم هی گفتگو می کنید.
دیپلماسی زبان بینالملل: این دیپلماسی به معنی این است که فقط و فقط شما زبان بین الملل را می دانید و لاغیر! پس فقط شما می توانید «هِی بروید گفتگو کنید» یا بعضی وقتها آنها بیایند و هی گفتگو کنید.
دیپلماسی خودکار: من شخصاً عاشق این نوع دیپلماسی هستم. یعنی خیلی شیک و باکلاس است لامصب! در این نوع، دیپلمات، بعد از گفتگوی مذکور در بالا، یا آخرهای گفتگوی مذکور در بالا، خودکارش را پرت میکند روی میز. در یکی از منابع که خیلی هم معتبر نیست، «زیر میز» هم گفته شده که در مجموع فرقی ندارد و مهم پرتاب خودکار است و تنتان سالم باشد.
دیپلماسی بالکن: برای دیپلماسی بالکن، نیاز به یک بالکن با نمای قابل قبول دارید که ترجیحاً خیلی بالاتر از سطح زمین باشد و بتوانید از آن بالا، راه به راه، لبخند بزنید و دست تکان بدهید. اگر این بالکن مال یک هتل باکلاس با اسم خارجی باشد که دیگر چه بهتر! البته قدم زدن و پچپچکردن را فراموش نکنید. گاهی آن وسطها، به خبرنگاران آن پایین اشاره کنید و لبخند عاقل اندرسفیه بزنید. برای احتیاط، دو سه برگ کاغذ آچهار سفید هم، دم دستتان باشد.
دیپلماسی ویلچیر: یا همان دیپلماسی چوب زیربغل را می توان از اختراعات قرن اخیر دانست. این نوع دیپلماسی کار هر دیپلمات تازه به دوران رسیده الکی – پلکی نیست، بلکه تنها و تنها دیپلماتهای خیلی کاربلد از عهده آن بر می آیند. شما باید با نشستن روی ویلچیر یا گرفتن عصای زیربغل یا هر نوع وسیله ارتوپدی دیگری، به رسانه ها نشان دهید که دارید کار میکنید و فشرده!
نکته: توجه کنید، آن وسیله ارتوپدی که می خواهید استفاده کنید حتماً باید بدون اینکه لباستان را دربیاورید، دیده شود.
دیپلماسی برد-برد: آهان… این دیپلماسی را وقتی خودکارهایتان را پرت کردید و قدمهایتان را زدید و از روی ویلچیر بلند شدید، باید در پیش بگیرید. آن کاغذهای آچهار که عرض کردیم، اینجا به کار می آید. آنها را به دوربین ها نشان دهید و با حرکات لب و میمیک صورت بگویید که توافق کردهاید و بُرد – بُرد شد رفت پی کارش! بعدش هم دست تکان دهید.
به نماینده های مجلس و بقیه هم باید همین کاغذها را نشان بدهید. هرکس هم هرچیزی گفت، تأکید کنید که زنگ آخر، جلوی باقالی فروش سرخیابان بایستد.
دیپلماسی ایمیلی: آن توافق برد – برد بود که در بند قبل به دوربینها نشان میدادی؟ یادت نمیآید؟!! بابا کاغذ آچهار و لبخوانی و میمیک صورت و اینها؟!!… عجب!… به هرحال، گندش درآمده که خیلی هم برد-برد نبوده و طرف با پای چپ زده زیرش. شما نباید اصلاً کم بیاورید. بلکه روزی سه وعده، صبح، ظهر و شب برای «طرف» ایمیل بفرستید و شکایت از غم هجران و حکایت بی وفایی و اینها!
دیپلماسی مهلت: در این نوع از دیپلماسی، دیگر گندِ مسخرهی ایمیل و موارد مربوط درآمده و بعد از یک سال و اندی، دیگر نه ایمیل جواب می دهد و نه ملاقات اتفاقی توی راهروی سازمان های بین المللی و نیمه! پس باید چه کار کرد؟ خُب معلوم است، در این گونه موارد، یک نامه مینویسید و به «طرف»، دوماه، یا شصت شبانه روز یا دوتا یک ماه، مهلت می دهید که با زبان خوش بیاید و «بُرد» شما را بیاورد. باید دقت کرد که متن نامه ها به هیچ عنوان معلوم نشود و اصلاً و ابداً کسی نفهمد توی نامه ها چه نوشته اید. حتی می توانید مثل فیلم های ۰۰۷، نامه ها را طوری طراحی کنید که بعد از خوانده شدن، خود به خود منفجر شود. هیجانش هم بیشتر است.
دیپلماسی هشدار: دیپلماسی هشدار آنگاه به کار می آید که طرف فوق الذکر، به مهلت شما وقعی نمی نهد و پای حرفش وای نمی ایستد. در این حالت است که دیپلماسی هشدار به داد شما خواهد رسید و می توانید با استفاده از آن هی به طرفتان هشدار بدهید. دانشمندان حوزه دیپلماسی عقیده دارند که این هشدار باید در حد اعلام ساعت و تاریخ روز باشد اما اگر طرفتان، انگلیسی بود، بد نیست اوقات شرعی به افق لندن را هم اعلام کنید، شاید بخواهند افطاری، چیزی بدهند.
دیپلماسی زهرمار: دیپلماسی زهرمار در واقع نشان دهنده این است که شما دیگر تپه ای نمانده که بر آن نپریده باشید و حرفی نمانده که نزده! لذا مهلت خودتان تمام شده است و باید اعتراف کنید که در این سالها، دیپلماسی که در پیش گرفته بوده اید، دیپلماسی زهرمار بوده و نه تنها نتوانسته اید برای کشور و مردم خودتان منفعتی کسب کنید، بلکه زده اید عزت و شوکت و ملیت و بقیه بروبچ را با سَم فرستاده اید بیمارستان… .
ثبت ديدگاه