در آینده می‌خواهید چه‌کاره شوید؟
شرط مهندس شدن

راه راه: و اینک قلم به دست می‌گیرم و انشای خویش را آغاز می‌کنم‌. آقا! تا شما گفتید موضوع انشا شغل آینده می‌باشد، ما به یاد برادرمان افتادیم. او مهندس بود. یعنی از اول که رفت دانشگاه، همگی مهندس صدایش می‌کردند. “مهندس دوتا چایی بیار.” در خانه. “مهندس امشب برنامه کنیم بریم سالن.” بین دوستانش. “مهندس یه هُل به ماشین ما بده.” در کوچه. اما وقتی دانشگاهش تمام شد، روزهایی که با ماشین بابای‌مان کار می‌کند هنوز مهندس می‌باشد، ولی اگر نرود، او یک موجود بی‌کار و بی‌عار می‌باشد. گاهی هم سر ساختمان عموی‌مان آجر بالا می‌اندازد تا درس‌هایی که خوانده را فراموش نکند. استوری مهندسانه هم می‌گذارد.

نمی‌دانم آیا وقتی من‌ مهندس شوم این‌گونه می‌شوم یا نه. البته فکر نکنم. من در این عمر ۹ ساله‌ام مهندس بسیار زیادی را با همین چشمان‌ خودم دیده‌ام.

یادم است روزی که آنتن(آقا منظورمان همین بشقاب هاست) تلویزیون‌مان خراب شد، بابای‌مان به شماره کسی زنگ زد که او را مهندس صدا می‌زد. فقط یک کارت کوچولو بود که شماره همراهش رویش بود. آمد و نیم‌ساعتی کار کرد و رفت. بابای‌مان می‌گفت که نصف حقوقش را هم گرفته.

مهندس دیگری که در زندگی‌مان دیدیم آن کسی بود که بعد از گرفتگی لوله آمد. بوی گرفتگی لوله آشپزخانه ما را زمین‌گیر کرده بود، مادرمان حرص می‌خورد که قالیِ آشپزخانه خیس آب شده‌، (برادرمان هم نگران قوطی خالی سوهان زیر کابینت بود.) بابای‌مان با یک‌ حرکت انتحاری با مهندسی تماس گرفت که شماره‌اش جلوی در خانه‌مان چسبیده بود. آن مهندس آمد و با فنری که قِررررررر صدا می‌داد ما را نجات داد‌. نصف بقیه ی حقوق بابای‌مان را هم این مهندس گرفت و رفت.

مهندس بعدی هم همانی می‌باشد که برنامه شاد را برای ما نصب کرد. مغازه دارد. او بدون‌ نگاه کردن به کیبورد، تایپ می‌کند و بدون نگاه کردن به فلش، آن را درون پورت یو‌اس‌بی می‌گذارد. همه میکروب‌های کامپیوتر و گوشی را عین مایع ضدعفونی تمیز می‌کند. اگر هم کاری داری باید با شماره‌اش هماهنگ باشی. فیلم هم سینمایی می‌فروشد. مهندس خوبی هم می‌باشد، چون می‌گذارد ما از مغازه‌اش آب بخوریم.

مهندس بعدی هم در پارک کوچه‌مان می‌باشد. همیشه ایستاده و گاهی با موتور. عینک دودی دارد و یه گوشی بی‌سیم به گوشش. بچه‌ها می‌گویند او مهندس هوافضا می‌باشد. البته نمی‌خواهد اصلا کسی او را ببینید. نمی‌دانم اما می‌گویند این مهندس از دیگر مهندسان، درآمد بیشتری دارد.

پس من حتما بزرگ که‌ شدم، یک ‌گوشی و‌ سیم‌کارت می‌خرم و نه مثل برادرم، بلکه عین این سه نفر، مهندس می‌شوم.

ثبت ديدگاه




عنوان