سوال: سلام.‌ من چهار ساله مادر شوهر شدم. پسرم رو خیلی دوست دارم و همچنین عروسم رو. هر هفته شنبه تا پنجشنبه برای پسرم غذا می‌پزم و می‌برم و اونم از خوردنش کلی کیف می‌کنه. عروسم نه تنها با این کارم مخالفه بلکه وقتی می‌خوام دکوراسیون خونه‌شون رو هم عوض کنم بازم حرف روی حرف من میاره. حتی وقتی می‌خواستم دکتر زنانی که قرار بود نوه‌ام رو به دنیا بیاره انتخاب کنم روی حرف من حرف زد و باعث ناراحتی‌ام شد. اون انقدر پر رو شده که نذاشت تعداد سکه‌ای که برای خواهرش قرار بود مهریه ببرن رو مشخص کنم و بعدم که رفتم عقد رو بهم بزنم من رو از محضر بیرون کرد. خدارو شکر که داداشم تونست داماد رو با ماشین زیر بگیره وگرنه معلوم نبود چه بلایی سر دختر بیچاره می‌اومد. والا من قلب خیلی پاکی دارم ولی نمی‌دونم چرا اون باهام دشمنی می‌کنه. می‌ترسم با فضولی‌هاش بین من و شوهرم اختلاف بندازه چون جدیدا یاد گرفته می‌ره همه چیز رو به شوهرم میگه و اونم با پسرم صحبت می‌کنه تا راه درست رو انتخاب کنه. واقعا موندم چیکار کنم. شما بگید و راهنمایی‌ام کنید تا شوهرم و پسرم و نوه‌ام و خانواده عروسم از دستم نرفتن.

جواب متخصص: سلام بر شما. لطفاً از اینکه عروستون چنین وقاحت‌هایی به خرج داده اصلا ناراحت نشوید. اونا جوونن و خام. نکنه یه وقت فشار عصبی به خودتون وارد کنید. شما باید با سعه صدر نسبت به ایشون برخورد کنید. شماره وکیل براتون می‌فرستم، ایشون شما رو برای طلاق پسرتون از این دختره چش‌سفید راهنمایی می‌کنن. ضمنا شما از همین الان به فکر خواهر عروستون برای پسرتون باشید که اون خانواده هم از دست نرن. موفق باشید. در مورد برادرتون هم اصلا ناراحت نباشید ان شاء الله خدا وسیله خیر برای دادن دیه براشون فراهم می‌کنه. خدا جواب قلبای پاک رو می‌ده.