پس از حضور جوانان ایرانی در فرنگ جهت تحصیل علم، دریچه‌های پیشرفت در پیشگاه برخی از آنان بازگردید به قسمی که چشمانشان از حدقه بیرون زده و کف از دهان بیرون دادند و با همسران پیشرفته‌ی فرنگی خود به کشور بازگشتند! این دانشمندان فرهیخته، پیشرفت فرنگی- غربی زنان را راه ترقی مملکت دانستند. از این رو تلاش وافری برای پیشرفت آنان نمودند و جلسات خود را به زنان پیشرفته مزین کرده و خواستار پیشرفت سایر زنان نیز شدند که با مخالفت مردم مواجه گردیدند.
اما این پایان کار پیشرفت زنان نبود. سفر رضا میرپنج ملقب به پهلوی به ترکیه موجبات پیشرفت سایر زنان و ترقی مملکت را فراهم کرد. رضاخان کمی پس از بازگشت از سفر به ترکیه «محمود جم»، رئیس الوزرا را نزد خویش خواست و گفت: «میگما مموتی، مملکت فقط ترکیه، آتاتورک فلان فلان شده چه مملکتی ساخته بود، ماشین دودی داشت، حامامش خوب بود، پرتقال دان زات دان می‌داد، اصلاً یک وضعی. زنای اونجا رو هم که نگو، اوووف، همه پیشرفته. از وقتی برگشتم تا ننه‌ی بچه‌هارو میبینم حالت تهوع میگیرم فلان فلان شده. تازه مث این چادر چاقچوریا خودمونم نبودن که صبح تا شب بچه بزان، میرفتن سر کار و به قول آتاتورک مثل تیراختور برای ترقی مملکتشون کار می کردن. زنان ما هم باید پیشرفت کنند تا ترقی کنیم».
جم پاسخ داد: «تصدقتان جناب همایونی، ما نیز کیفور شدیم. آری ترقی از ضروریات هر مملکتی است اما…»
که رضا خان سخن او را قطع کرد و گفت: «خفه خون بگیر، بی پدر و مادر واسه من واعظ شده. مموتی من یه تصمیم گرفتم، تو که عقلت قد نمیده پدرسگ، خودم باید همه کار کنم، این فرنگ رفته‌ها راست میگن، برو بگو از فردا زنان باید پیشرفت کنند بلکه ترقی کردیم».
جم گفت: «خواستم بگویم اعلیحضرت با پیشرفت زنان بلبشو می‌شود، داد مخالفین در می‌آید».
که آن شاه ترقی خواه در پاسخ به این سخن رئیس الوزرا دستور داد با زبان نرم و لیّنِ مخالفین پیشرفت زنان غذای سگ درست کنند و دهان آنان نیز به طور کامل سرویس شود تا مشکل بهداشت دهانی نیز حل شود.
سپس نیروهای ترقی‌خواه کشور موسوم به «آژان» وارد گود شده و زنان محجبه‌ را به خوبی پیشرفت دادند. هرچند برخی از زنان مخالف پیشرفت با حبس خود در خانه به این امر ملوکانه اعتراض نمودند اما خللی در پیشرفت زنان و ترقی مملکت وارد ننمود.