طنزیمی ها
فقط نان چرب
۱۰:۰۰ ب٫ظ ۲۱-۰۹-۱۳۹۷
راه راه: پیرمردی خسته و زار و شَل و اِسقاطیام
روز و شب مشغولِ کارِ مشکلِ خیاطیام
خشتک اهل محل را بنده میدوزم ولی
میدَرَم گاهی همانها را کمی افراطیام
فکر خود را میکنم در پاچهی شلوارشان
فلسفه میدانم و در حدِ خود «سقراط»یام
توی این بیپولی و قحطی شده چرخم خراب
در به در دنبالِ چرخِ کهنه و اقساطیام
پا ندارم بس که دائم در پیِ نان بودهام
مثل کودکها شدم درگیر تاتی تاتیام
حرف خود را میکنم «تَکرار» هر کس نشنود
من به اِ میگویم اَ چون بنده اصلاحاتیام
منتهی از رونق افتاده است بازار من و
مثل آن هم حزبهایم خط خطی و قاطیام
قصد استعفا ندارم جز برای نان چرب
مثل بعضی از وزیران آدم محتاطیام
خواب من سنگین و رأیم مثبت و رویَم زیاد!!!
در پیِ کاندید شدن در پارلمانِ آتیام
ثبت ديدگاه