راه راه: به مناسبت هفته کودک و به منظور رفتارشناسی کودکان، پژوهشی بر روی کودکان ۵ تا ۷ سال توسط بنده در یکی از مهدکودکهای تهران انجام گرفت. در این پژوهش از این کودکان خواسته شد که فرض کنند هرکدام یک نماینده محترم مجلس هستند و قصد قانون گذاری برای مهد خودشان را دارند. (لازم به ذکر است که با توجه به شهریه ۲۰ میلیون تومانی این مهد کودک، طبیعتا این کودکان عزیز و زیبا، در آینده به پستهای مدیریتی راه پیدا خواهند کرد.) نتایج کامل این پژوهش در ژورنال ریچ کیدز (rich kids) چاپ شده است. در ادامه توجه شما را به بخشی از نمایش این نوگلان عزیز جلب مینمایم.
“دکتر مراد کودک باز، فوق تخصص امور کودکان”

پریناز: من قبل از صحبتم میخوام یه شعر بخونم. عروسک قشنگ من قرمز پوشیده …
سایر بچه ها: احسنت! احسنت!
پریناز: عه! احسنت نگید. بذارید شعرمو بخونم. تو رخت خواب مخمل آبی خوابیده …
سایر بچه ها: احسنت! احسنت!
پریناز: گفتم احسنت نگید! قهر میکنما!
سایر بچه ها: احسنت! احسنت!
پریناز: به خدا یه بار دیگه بگید احسنت به خاله ندا میگم دعواتون کنه.
آرین: برو بابا! ما با خاله ندا (کمی نفس میزند تا بتواند کلمه بعدی را ادا کند) لابی کردیم! هرکاری بخوایم میکنیم.
پریناز: خیلی نفهمین! (گریه کنان بازی را ترک میکند)
اشکان: اگه به مامانت نگفتم فحش دادی! امشب دهنتو پر فلفل میکنه! (بلند میشود و پشت تریبون میرود) ما باید یه قانون خوب برای مهدمون بذاریم. ما میتونیم همه کارامون رو خودمون بکنیم.
فرنود: منم همه کارامو خودم میکنم. تازه هر وقت میرم دستشویی خودم ….
اشکان: نه! ما نباید به ماشین لباسشویی دست بزنیم. منظورم کارای قانونی برای مهدمونه. چرا باید اینجا دزدی بشه؟!
ساناز: وای خدا مرگم بده! کی دزدی کرده؟
اشکان: دیروز یه بسته شوکولات از کیفم دزدیده شده. اونم نه از این شوکولاتای آشغالی. خالهم از آلمان برام آورده بود. خیلی هم پولداره!
کوروش: دایی منم خارجه. دوبی زندگی میکنه!
اشکان: برو بابا! دوبی که خارج نیست. خارج یعنی آلمان. چی میگفتم؟ آهان! ما باید یه …
کوروش: دو دو دو دو!
اشکان: این مسخره بازیا چیه کوروش؟
کوروش: دارم اعتراض میکنم! دوبی خارجه، خوبم خارجه!
اشکان: الان من یه دکمه رو زدم دیگه میکروفنت قطع شد بی ادب! پس همه موافقین که یه دوربین بذاریم تا معلوم بشه کیا اینجا دزدی میکنن؟
سایر بچه ها: بــَــــله!
اشکان: خب حالا رای میگیریم. هرکی که موافقه دستشو بیاره بالا!
به غیر از ساناز همه دستشان پایین میماند.
اشکان: مگه نگفتین موافقید؟ هووی فرنود! داری با چی بازی میکنی؟
فرنود: (با انگشتش تبلتش را لمس میکند) مرحله آخرم. اگر ببرم بیست تا سکه میگیرم.
اشکان: دوباره رای میگیریم. کیا موافقن اینجا دوربین بذاریم تا کسی دیگه دزدی نکنه؟
دوباره به غیر از ساناز همه دستشان پایین میماند.
اشکان: خیلی بچه های بدی هستین شما!
آرین: خودت بدی، با اون شوکولات بدمزهت!
فرنود: راست میگه! خیلی هم تلخ بود!
کوروش: تازه لاش یه ذره هم بادوم هم نداشت! شوکولاتایی که داییم میاره پر از مغزه!