تقویم تاریخ 29 اسفند
نفت تکانی
۱۰:۲۲ ب٫ظ ۲۹-۱۲-۱۴۰۲
سالها پیش در چنین روزی، یعنی ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ هجری از نوع شمسی در حالی که همه در حال برنامهریزی برای سفرهای نوروزی بودند، صنعت نفت ایران، ملی شد.
قضیه اینجوری آغاز شد. مظفرالدین شاه بعد از گشتوگذار در فرنگ وقتی به کشور بازگشت حس کرد که دیگر به اینجا تعلق ندارد و با گفتن «حس ششم همایونیمان میگوید که باید برای رعایای فرنگ کاری نماییم» تصمیم گرفت دوباره بقچه را بر سر چوب (در بعضی روایات چوق) بزند و سفر دوم خود را شروع کند؛ اما از آنجایی که جای هزینههای سفر اول هنوز خوب نشده بود، برای سفرِ پیشرو نه آهی در بساط بود، نه پولی در خزانه. از همین روی ملازمان و چاکران و کاسهلیسان با در دست گرفتن کاسه گدایی اقدام به جمعآوری اعانه کردند؛ ولی پول جمع شده حتی کفاف رفتن اعلیحضرت تا ترمینال خزانه (منظور همان پایانه جنوب است) را هم نمیداد، چه برسد به فرنگ! همینجا بود که در سال ۱۲۸۰ هجری شمسی، ویلیام ناکس دارسی (البته و طبیعتاً ناکِس بود؛ ولی اسمش ناکْس است!) پیشنهاد داد تا در قبال دریافت حق انحصاری (یعنی فقط مال خودم است و به کس کسونش نمیدم.) برای جستوجو، بهرهبرداری از نفت و متعلقات در سه چهارم مساحت کشور برای شصت سال، بیست هزار پوند پول نقد و جرینگی به مظفرالدین شاه بدهد تا برود دور اروپا بچرخد و حال و حولش را بکند. مظفرالدین شاه که سر از پا نمیشناخت و انگار تیتاپ اخذ کرده بود با گفتن «بیا روی ماهت را بوس همایونی کنیم. تازه گوشتهای خورشت کرفس ما هم برای شما.» دست و روی و پای دارسی را ماچ، آن هم از نوع آبدار و صدادار کرد و رفت که رفت.
قضیه اینجورکی ادامه داشت که سالها انگلیس نفت ایران را هرتی بالا میکشید و میبرد و یک تف هم کف دست ایران نمیانداخت تا اینکه رضا شاه با حوادث و اتفاقاتی که در این مقال نمیگنجد به روی کار آمد. او از اینکه آن قرارداد برایش آوردهای نداشت و چیزی بهش نمیماسید بسیار مکدر بود و هی غر میزد و میگفت: «اَی تو روحت مظفر سبیل» و درنهایت قرارداد را در سال ۱۳۱۲ داخل تنور انداخت (تو روحش ظاهراً خیلی با تنور عجین بود!) و سوزاند تا درس عبرتی شود برای دیگر قراردادها. پس از الغای یکطرفه قرارداد، انگلیس با گفتن «چشمم روشن؟ چه جلافتا!» ایران را تهدید نظامی کرد و کار را به شکایت در دیوان لاهه کشاند. رضا شاه که سمبه را پر زور دید، بعد از ترسیدن به خود و لرزیدن، قرارداد دیگری تحت عنوان ۱۹۳۳ با انگلیس با همان امتیازات قبلی منعقد کرد. این اتفاق در حالی شکل گرفت که تا پایان قرارداد قبلی فقط ۲۸ سال مانده بود که مجدد ۶۰ سال دیگر تمدید شد. در واقع رضا شاه آمد ابروی قرارداد را درست کند؛ ولی زد چشمش را هم قلفتی از کاسه در آورد و با گفتن «میو» جلوی گربه انداخت تا بخورد.
قضیه اینجورکیتر شد که پس از اشغال ایران توسط متفقین، رقابت استعمارگران بر سر نفت، تشدید شد. شوروی با گفتن «هیچ جا نمیریم همینجا هستیم» برای خروج از ایران خواهان دریافت امتیاز نفت شمال شد؛ ولی اینبار بهخاطر فضای آزادی بیان به وجود آمده و گِل گرفتن تنورها در دوران محمدرضا که هنوز سر از تخم در نیاورده بود، نمایندگان مجلس طرحی تصویب کردند که به مستوجب آن اعطای هرگونه امتیاز به هر کشور یا شرکت خارجی را ممنوع اعلام کردند و گفتند هر کس امتیاز بدهد خر است. پس از آن که نمایندهها دیدند واقعاً از تنور و این چیزها خبری نیست، جرات یافتند و طرحی پیشنهاد دادند تا امتیاز نفت جنوب که به انگلیس واگذار شده بود لغو شود. در تیر ۱۳۲۵ اعتراضات کارگران صنعت نفت جرقهای شد برای نهضت ملی شدن صنعت نفت. سپس از مرداد نمایندگان مجلس با ریختن شرشر عرق و باد زدن خود با دست و فوت کردن سر و کله یکدیگر شروع به بحث در این مورد کردند. از شهریور همان سال با «نوای هر ایرانی، صنعت نفت ملی» و «انرژی صنعت نفت ملی، حق مسلم ماست» تا سال ۱۳۲۹ این مقوله محل بحث و کشمکش بین مجلس، دولت و حکومت بود. قضیه به همین منوال پیش میرفت تا در تیر ماه ۱۳۲۹ رزمآرا که از مخالفین سرسخت و سفت ملی شدن نفت بود با شعار «ما حتی یک لولهنگ (همان آفتابه) ملی هم نمیتوانیم بسازیم!» روی کار آمد. او قصد داشت یک الحاقیه با انگلیس در رابطه با نفت ببندد که با مقاومت مجلس مواجه شد. درنهایت هم در اسفند توسط بروبچ فداییان اسلام ترور شد و رفت آنجایی که با لولهنگ سرب داغ نوش جان کند.
دقیقاً فردای ترور رزمآرا، کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را با «جیغ و دست و هورا» تصویب و به مجلس ارائه کرد. بقیه مخالفین ملی شدن هم که دیدند اُه… اُه… وضعیت قاراشمیش است، همه ماستها را کیسه کردند و هیچکس نُطُق نمیکشید. از همین روی مجلس شورای ملی طرح ملی شدن صنعت نفت را در ۲۴ اسفند تصویب کرد. پس از آن نمایندگان مجلس سنا که برای فرار از خانهتکانی طرح مزبور را بهانه قرار داده و عیالهای خود را پیچانده و به سر کار آمده بودند، در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ملی شدن صنعت نفت را تصویب کردند. بدین ترتیب و بدون هیچ معطلی روز ۲۹ اسفند به عنوان روز تاریخی ملیشدن صنعت نفت ایران و خلع ید و تخ کردن نفت از حلقوم انگلیس در حافظه ملت باقی ماند.
باحال بود
احسنت
بسیار عالی