دوش به یک کنگره در سطح جهانی که در آن بود زهر قوم و زبان و جریانی بسی رد و بدل شد همه در نفی و رد مبحث همپوشی ورزش و سیاست سخنانی و در آن جمع جوانی که بگفتند که وی صاحب مجلس بود و داعی و بانی، بشروعید به گلواژه فشانی که: «بوَد ساحت ورزش بری از لوث سیاست.» همی گفت و همی گفت و همی گفت تماما سخن مفت که مغز من بیچاره ترک خورده و بشکفت. زجا خاستم و روی به وی کرده و گفتم موسیو ثنکیو مغسی! بگوتا که بدانیم چه شد عاقبت آبراموویچ مالک چلسی؟
بگفتا که عزیزان من اینگونه مگویید سخن چون شده مکشوف اخیراً که رومن دلزده گشته است ز فوتبال ازیرا که به جای رِوِن و استوک و کفش سالنی روی بیاورده به پوتین و از این روی به روسیه برفته‌است پی ورزش اسکی که هر اندازه که خواهد برود پا بکند چکمه‌ی دلخواه خودش را.
بگفتم که عجب حرف عمیقی! چه تحلیل دقیقی! تو که این همه خوش‌دل و رقیقی، بگو واضح و ملموس سبب چیست که در عرصه‌ی ورزش شده تحریم هر آنکس که بوَد روس؟
بگفتا که پسر جان نظری کن ز دل و جان که ببینی که بود عده‌ی اهل هنر و ورزش روسیه فراوان؛ از آن روی که در آخر اسم همگی‌شان «اُف» و«ایچ» است؛ چنین قصد نمودیم که نوبت برسد بر دگر الفاظ الفبا!!!
بگفتم که شکفتا و غریبا، کنون حضرت والا، الا صاحب این مغز مطلا! بگو پس ز چه رو لغو بشد بازی ایران و کانادا؟
بگفتا که عجب پرسش نابی، تو که این همه دنبال جوابی به یقین اهل قلم، اهل کتابی؛ خودت نیک بدانی که چندی‌ است پدید آمده ما بین دو اسپانسر بازی -کانادرای و آبعلی- خرده حسابی و شده رابطه‌ی بین دو شرکت شکرآبی فلذا لغو نمودیم مبادا بشود بحث و عتابی و شود روح جوانمردی ورزش متاثر ز چنین گونه جدل‌ها!
بگفتم که عجب مردک شوتی! گمانم زده‌ای چیزی و زان رو است چنین در هپروتی! که چو طوطی شود اینگونه اباطیل روان روی زبانت!!!
چو اینگونه بگفتم عصبانی شد و فرمود که در پاچه‌ی ما چوب فرو کرده و پرچم بنمودند و بر آن نیز نوشتند: «بوَد ساحت ورزش بری از لوث سیاست!»

مهدی امام