کاریکلماتور
یار غار
۱۰:۰۱ ق٫ظ ۲۱-۰۸-۱۴۰۴
ـ آقا زاده بود با اینکه آقایی نکرد.
ـ آب خنک، دل خنک نمیکند.
ـ قافیه را باخته بود، شعرش دنبال وزن میگشت.
ـ از ترس کثیف شدن کفشهایش دست روی دست میگذاشت.
ـ یار غار برای دیگران قار قار نمیکند.
ـ قبض برق را که دید قبض روح شد.
ـ کار چاق کن بود، خودش باشگاه میرفت.
ـ نوبرانه با این قیمت دیگر نوبرش را آورده.
ـ کارکشته را کار نمیکشد.
ـ آنقدر طفره رفت گوگل مپ از دسترس خارج شد.
ـ رنگش که تمام شد رنگ باخت.

ثبت ديدگاه