ناگفته های یک گاندو
آب نیست، حتی کمش

راه راه: می‌گویند چرا حمله کردی من از شما می‌پرسم آخر سر‌ظهر تابستان که ما در حال چرت زدنیم موقع آب بازی کردن است؟ من از شما میپرسم نمی‌گویید ما گاندوییم،وحشی هستیم؟ البته هر سال سعی می‌کنیم عصبانیتمان را با کاهو سکنجبین عصرانه کاهش دهیم اما خب چون عصر‌میخوریم باز هم عملا در کاهش جنون پریدن از خواب نمی‌ تواند موثر باشد. آن روز هم که این اتفاق افتاد تقصیر آن ذلیل مرده ای بود که سر ناهار ظهر با من بحث کرد من هم حواسم نبود دندانهام به دست دخترک خورد و ول کنم اتصالی کرد. ظهر که می‌شود همسایگان روستایی مان می آیند به شنا و آب تنی چون آبرسانی این روستاها سیار است.سیار یعنی اینکه مستقیم آب وارد خانه هایشان نمی‌شود و یک توک پا باید تشریف بیاورند جلوی خانه ما سلامی عرض کنند. ما اینجا خیلی ارج و قرب داریم. درست است که شاخ این منطقه ایم اما یک کاری کنید که تشنه ی شان میشوند نیایند اینجا، ظرفشان کثیف شود نیایند اینجا، دل پیچه دارند نیایند اینجا. ما هم ناسلامتی نادرترین خزنده ی ایرانیم، زشت است در مجامع بین المللی کاسه مان با کاسه آدمها یکی‌باشد . حالا این کار حضرات را به قی چشم فرزند آخرم میبخشم اماحداقل بگویید از آن مایع ظرفشویی ها که بوی جلبک گندیده می‌دهند استفاده کنند تا فضای خانه‌ی مان معطر شود.
ما حدود ۴۰۰تمساح پوزه کوتاهیم که در آبهای سرباز زندگی می‌کنیم. کاملا مسالمت آمیز حتی با آنها که رگ پاکستانی_هندی شان‌خیلی قوی است مدارا میکنیم ما حتی طبق آمار سازمان جهانی گاندوسیسم بعد از صد سال زندگی دوستانه با انسان میزان کفری شدنمان بسیار کم شده چرا که با هر بار سوزش چشم مان از کف شوینده ها فقط یک سری جملات را نثار لایقان میکنیم .جان همین بچه‌ام که تازه از تخم آمده بیرون.
دیروز آمده بودم به گدار آب،یکی که ایستاده بود تا گالن ۲۰لیتری اش پر آب شود، میگفت این ها که آب رودخانه ها را عین خرطوم فیل میکشند بالا یک دم بگیرند آب را بیاورند اینجا، این آدمها عجب موجوداتی اند قابلیت های جانورها را هم برای خود کرده اند.
علی کل حال من شخصا دست آن مسئولی را که آبرسانی این روستاها را انجام دهد و این منطقه را ، برای ما قرق کند به گرمی می‌فشارم.
بوسه به پیوست است.

ثبت ديدگاه