آموزش‌هایی برای افزایش احترم به اروپایی‌ها
احترام بیشتر، بُرد کمتر

در پی هشدار سردار حاجی‌زاده به اروپایی‌ها مبنی بر اینکه «محدودیت برد ۲۰۰۰ کیلومتری موشک‌های ما به احترام اروپایی‌هاست. ان‌شاءالله احترام خودشان را حفظ کنند» بر آن شده‌ایم مصداق‌های احترام‌‌ها را تا حدودی باز کنیم تا اروپایی‌ها، خود را جمع و جور کنند که یک وقت جیز نشوند.
حرف بد نزنید: نباید «هیچ‌وقت حرف بد بزنید.‌ در هر شرایطی حرف‌های خوب خوب» بزنید. تمامی کودکانی که در حین مراحل تربیت و بالندگی‌ با ریختن فلفل در دهان‌شان مورد عنایت قرار گرفته‌اند و بال‌بال زده‌اند، دیگر حاشا و کلا که حرف بد بزنند. البته وفاداری به حاشا و کلا، به قرمز یا سیاه بودن و مقدار استفاده از آن بستگی دارد. اما مصداق ما در اینجا آنها نیست. هرچند اگر از آن حرف‌ها هم بزنید، ما هم با گفتن «آینه، آینه» قضیه را همین‌جا تمام می‌کنیم و دیگر مزاحم عزیزان هوافضا نمی‌شویم و می‌گذاریم تا در صورت نیاز بردها را زیاد کنند. بلکه منظور ما از حرف بد، گلاب به روی‌تان، مورچه خاک به سر، تهدید و از این حرفاست. اگر خدایی نکرده، کلاغ برای ما خبر بیاورد که در مجلسی نشسته‌اید و پس از تناول غذا و ادای آروغ بعد از آن و در حین خلال کردن دندان با چوب کبریت، درباره سرنگونی جمهوری اسلامی صحبت کرده‌اید، وای… وای… حرف بد؟! دیگر خود دانید و برد موشک‌ها.
دست جای بد نگذارید: انسانی که در کودکی با شعر مأنوس شده و آنها را جلوی آینه یا گاهی برای لذت بردن از صدای خویش در حمام خوانده باشد، هرچند فقط خودش با چه‌چه زدنش حال و گوش بقیه را کر کرده باشد، به هر چیزی دست نمی‌زند. مثلاً کودکی که شعر «ما گل‌های خندانیم. فرزندان…» را بخواند، البته ببخشید این برای جای دیگری بود. کودکی که شعر «ما بچه‌های نازنازی
یواش یواش می‌ریم بازی
دست به گلا نمی‌زنیم
شاخه گل نمی‌شکنیم
هرکی به گل دست بزنه
شاپره نیشش می‌زنه» را بخواند، هیچ وقت دستش را هرجایی نمی‌برد که شاپره نیشش بزند، البته معمولاً زنبور نیش می‌زند، نه شاپره. رسیدگی به ایرادات شعر را به وقت دیگری موکول می‌کنیم. در همین راستا برای حفظ احترام‌تان نباید دست به هر چیزی بزنید. به گل دست نزنید، آقای یواخیم‌لو سرمربی سابق تیم ملی آلمان را الگوی خود قرار ندهید که دستش تا آرنج یا داخل دماغش بود یا درون بینی‌اش. علاوه بر اینها دست به خرابکاری، دست به مکانیزم ماشه، دست به تحریم نزنید. کلاً برد موشک‌ها را همیشه نصب‌العین خود قرار دهید، تا خود به خود دست به سینه بنشینید و جنب نخورید که موشک نیشتان نزند.
بدون اجازه جایی نروید: یک انسان کامل، عاقل، فاضل و نه عاطل و باطل هر جا که قصد کند برود، اول اجازه می‌گیرد. البته این هم از دوران مدرسه بایستی نهادینه شود؛ زمانی که بعد از بلعیدن بیسکویت عمله‌خفه‌کن و قبل از تبدیل شدن سیستم گوارش به کویر لوت، رفتن به آب‌خوری نیاز می‌شود دانش‌آموز ابتدا دست را به قاعده چند سانت بالا می‌آورد و می‌گوید: «آقا اجازه (البته ظاهراً در بعضی مدارس خانم اجازه) میشه بریم آب بخوریم.» و معلم هم خیلی مهربانانه پاسخ می‌دهد: «خیر گلم، بشین سر جات.» حتی در جاهای دیگر، مانند اتاق، با اصواتی از قبیل «اِهِن» یا دو سرفه ممتد «اوهوم. اوهوم» اجازه دخول گرفته می‌شود. با توجه به اینکه برای این‌جور جاها هم اول اجازه می‌گیرند، پس برای ورود به کشور هم اول اجازه بگیرید و بعد جاسوس‌های خود را در لباس‌های مختلف برای مأموریت گسیل کنید. این را نیز بدانید و آگاه باشید که اگر بار دیگر جاسوس‌های شما در کشور ما بیفتند، با گذاشتن خط‌کش روی نقشه و برآورد فاصله تا محل استقرارتان، برد موشک‌ها افزایش پیدا می‌کند. 
پشت سر حرف نزنید: اگر کارهای قبل را کرده‌اید حکماً دیگر وجود ندارید و دچار ضربه مغزی شده‌اید و دیگر این مورد به کارتان نمی‌آید ولی اگر تاکنون مؤدب و مرتب یک گوشه نشسته‌اید و مشغول فکر کردن به کارهای بدتان هستید، حتماً این مسأله را هم لحاظ کنید. پشت سر حرف زدن بسیار کار بدی است. این وضعیت زشته، کثیفه، مستهجنه. هرگز پشت سر کسی، علی‌الخصوص کشوری صحبت نکنید. حتی پشت کله‌اش یا گوشش هم صحبت نکنید.
 اگر هم حرفی دارید، کاملاً رُک و راست و خیلی پوست‌کنده بیایید جلو، اول اجازه بگیرید و بعد سرتان را مودب پایین بیندازید و سپس صحبت بکنید، آن هم خوب تا یک وقت برد موشک‌ها پوست‌کنده‌تان نکند.

ثبت ديدگاه




عنوان