ارزش‌هایی که کم نمی‌شوند!!!

در المپیکیم ما کافی‌ست تنها این عزیز
از چه تیغ انتقادِ رو به ما گردیده تیز؟

قصدِ ما بوده حضوری سبز در این رویداد
نزدِ ما ارزش ندارد بُرد حتی یک پشیز

ما به حکمِ دل فقط سویِ المپیک آمدیم
چیست جرم ما اگر که حکم بوده گیشنیز؟

ما پیِ کسبیدن دانش به خارج رفته‌ایم
یک نمونه؛ اینکه لطفاً هست در خارج پیلیز

ما گرفتیم امتیازات از حریفان قدر
بُرد بوده باختن، تویِ تنیسِ روی میز

گرچه بوده باخت اما عینِ بردن بوده است
قصه‌ی شمشیر بازان غیور و خوب، نیز

از شناگرها دلیل باخت را پرسیده‌ایم
گفته‌اند آقا، کف استخرهاشان بود لیز

گر که قایق‌ران ما در هفت تا هشتم شده
گفته: شوهر عمه‌ی داییِ او بوده مریض

هست جزء افتخاراتی که ما کسبیده‌ایم
حذفِ تیراندازها با اختلافی سخت ریز

گر که تیراندازهامان حذف از جدول شدند
در کنارِ گوش شان زنبور کرده ویز ویز

توی دو هم بس که ما بودیم در میدان قوی
هر رقیبی کرد از نام‌آورانِ ما گریز

شخصی از ما گر که بر سَکّو نرفته عیب نیست
اسم ما را بارها گفتند خیلی هم غلیظ

بوده کشتی‌گیر ما چون موم در دستِ حریف
تا که باراندازهای او شود خیلی تمیز

ما فقط ناکام گردیدیم و محروم از مدال
از شکست ما نزن حرفی که هست این حرف جیز

شکرِ ایزد با تمام آنچه که رخ داده است
کم نگردیده ز ارزش‌های ماها هیچ چیز

ثبت ديدگاه