چند موقعیت جذاب از تعطیلات
از شنبه هم دیگر نمی‌توان شروع کرد

آلودگی هوا و… که حقاً مربوط به دولت نمی‌شود و عده‌ای خاص برای آن تصمیم ‌می‌گیرند؛ چند شنبه‌ایست، که مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات‌ دولتی را به طور نامنظم به تعطیلی کشانده. در این متن قرار است چندتا از موقعیت‌های این تعطیلی‌های نامنظم را بخوانید.

از در درآمدی و من از خود به در شدم
شنبه ساعت شش صبح از خواب بیدار می‌شوید و به یاد می‌آورید که دیروز در روزنامه خوانده‌اید: «فردا، شنبه به دلیل… تعطیل است» لبخند ملیحی می‌زنید که اگر پیکاسو نقاشی آن را کشیده بود، گوی رقابت را از داوینچی می‌ربود و امروز به‌جای تابلوی نقاشی لبخند ژکوند مونالیزا تابلوی نقاشی لبخند ملیح شما از موزه لوور پاریس دزدیده می‌شد. این پهلو به آن پهلو می‌شوید و دوباره می‌خوابید. ناگهان موبایل همسرتان زنگ می‌خورد و متوجه می‌شوید با اینکه ادارات دولتی تعطیل است؛ ادارات غیر دولتی تعطیل نیستند. به طمع اینکه بعد از رساندن همسرتان به تخت‌خواب برگردید از آن خارج می‌شوید ولی احتمالاً دفعه بعدی که موفق به دیدن تخت‌خواب‌تان می‌شوید ساعت یک بعد از نصف شب است. چرا که شماره پلاک شما فرد است و باید تا شب برای پرداخت جریمه زیرپا گذاشتن حدود طرح زوج و فرد با ماشین کار کنید.

انجامش بده حتی با بغض…
شما که از چاقی شکم و بقیه امعاء احشاء خود رنج می‌برید؛ دوشنبه ساعت ۱۲:۵۴ نصف‌شب برای چندمین بار با خود عهد کرده‌اید از شنبه رژیم بگیرید. صبح شنبه از خواب بیدار می‌شوید و می‌خواهید طبق رژیمی که دکتر تغذیه‌تان به شما داده یک کف دست نان، بیست گرم پنیر و نصف یک گردو را بخورید. که یادتان می‌افتد روزهای تعطیل حق دارید همه چیز بخورید و لازم نیست محدودیت‌های رژیم را رعایت کنید. اما از آنجا که شهرتان نیمه تعطیل است (نه کاملاً تعطیل!)، پس شما هم فقط می‌توانید نیمی از هر چیزی را که دوست داشتید، میل کنید. همچنین اگر رژیم آب درمانی دارید کلاً فراموشش کنید؛ چون آن‌قدری که شما برای صبحانه، ناهار و شام آب بخورید؛ آب نداریم.

دگران روند و آیند و تو هم‌چنان که هستی
از آنجا که دیروز یک خبرگزاری گمنام ادعا کرده است: «فردا مدارس غیر حضوری و دانشگاه‌ها تعطیل می‌باشند.»
صبح روز شنبه، در حال شکستن گردو با دم‌تان هستید؛ چون قرار نیست کلاس ساعت سه دانشگاه‌تان تشکیل شود و می‌توانید با دوستان‌تان برنامه‌ریزی کرده، به شمال بروید و جوج بزنید (البته اهل زدن چیزهای دیگر نیستید).
اما همکارتان که او هم دانشجو است، به شما خبر می‌دهد کلاس‌هایش مجازی شده‌اند. ضدحال واقعی زمانی است که یادتان می‌افتد؛ شما دانشجوی دانشگاه مجازی هستید و تعطیلات آلودگی هوا که هیچ، حتی اگر از آسمان سنگ هم ببارد، باید سر کلاس حاضر شوید. پس برنامه را کنسل می‌کنید و در کلاس حاضر می‌شوید.

برخی از دیگ‌ها برای همه نمی‌جوشند
شما در یک شرکت خصوص کار می‌کنید و بعد از تلاش‌های فراوان برای قانع کردن سرپرست واحدتان موفق شده‌اید شنبه سه ساعت مرخصی ساعتی بگیرید و دیرتر در محل کارتان حاضر شوید، از آنجا که بانک سرکوچه شما واقع شده و رِییس شعبه رفیق گرمابه و گلستان شماست و همچنین وجدان کاری کارمندان همه بانک‌ها بیدار است؛ با حساب سر انگشتی شما، کار بانکی‌تان بیشتر از یک ساعت زمان نیاز ندارد به همین دلیل یک ساعت اول مهلت سه ساعته را می‌خوابید! بعد از یک ساعت با لباس‌های نه چندان رسمی از خانه خارج می‌شوید و به بانک می‌روید. هرکس که شما را مقابل بانک می‌بیند تصور می‌کند شما اول صبح که بیدار شده‌اید یک در را اشتباه رفته و حالا به‌جای اینکه مقابل روشویی باشید مقابل بانک ایستاده‌اید. اینجا متوجه می‌شوید بانک‌ها رسماً تعطیل‌اند ولی برای رفاه حال مشتریان برخی از بانک‌های نزدیک به بیابان‌های اطراف شهر به صورت کشیک باز هستند و شما می‌توانید با ماشین خود را به آنجا برسانید. خدا را شکر می‌کنید که ماشین‌تان نو شماره نیست و هنوز بنزین ۱۵۰۰ تومانی دریافت می‌کنید و به سمت شعبه کشیک راهی می‌شوید.

در پایان به یاد داشته باشید لازم نیست همه کارهایتان را از شنبه شروع کنید چرا که هر روزی از هفته امکاناتی برای شما فراهم می‌آورد تا برای چندمین بار با خودتان بد عهدی کنید و از کاری که قرار بود انجام دهید سر باز زنید.

ثبت ديدگاه