نگاهی به کتاب «سلاح طنز» اثر جنیفر اکر و ناومی بگدوناس
اگر همه مدیران شیرینکاری بلد بودند
۱۰:۰۴ ق٫ظ ۰۶-۰۱-۱۴۰۴
کتاب «سلاح طنز» را نویسندگان آمریکایی «جنیفر اکر» و «ناومی بگدوناس» نوشتهاند. مقدمات ایشان برای رسیدن به این اثر، پژوهشهای میدانی و حتی برگزاری دوره آکادمیک مرتبط با موضوع طنز برای مدیران بوده است. این کتاب در ایران با ترجمه سینا و محمد قصاع در انتشارات البرز ترجمه شده است. محمد قصاع ترجمه آثار داستانیای چون هاکلبری فین و تام سایر و البته آثار جان سی مکسول (سخنران و نویسنده پرفروش و نه الزاما پرمحتوای آمریکایی) را تجربه کرده است. این سابقه و همچنین قرار گرفتن «سلاح طنز» در دستهبندی مدیریت و رفتار سازمانی، نشان میدهد کتاب قصد خنداندن و حتی مطلق آموزش طنز را ندارد.
کتاب که حاصل پنج تا ده سال مطالعه یک رفتارشناس و بررسیهای یک مدیر اجرایی است، اشاره میکند آنجا که اوضاع خیلی جدی شده و غیرقابل کنترل و تحمل شده است، «بازیگوشی» مفید خواهد بود.
هدف از نگارش کتاب پاسخ به دو سوال مهم است: چرا طنزپرداری در سازمان مهم است و چگونه میتوان از طنز به عنوان سلاحی برای افزایش کارآمدی و بهرهوری استفاده کرد. در مقدمه کتاب، یکی از دو نویسنده میگوید با این اثر یاد میگیرید چگونه بخندانید و دیگری محتوا را در راستای کاهش استرس و اضطراب و نگرانی میداند. این وضعیت نشان میدهد اگر شما در مقام خواننده اثر، موضوع طنز برایتان جدی است، بیشتر حساس شوید که «مگر میشود؟»
کتاب در هفت فصل بسیاری از تجربیات نگارندگان در این زمینه را به مدیران بینمک منتقل میکند: پرتگاه طنز- وضعیت مغز شما هنگام شوخی- ساختار طنز- استفاده از شوخیهای خودتان- رهبری کردن با طنز- خلق فرهنگ شوخی و حرکت در مناطق خاکستری طنز. که مورد آخر، چالشها را بررسی میکند.
جایی در کتاب، نویسندگان از همایشی (بله! باز هم همایش) یاد میکنند که عنوانش «بررسی تاثیر طنز بر روان و رفتار انسان» بوده است. نتیجه نهایی همایش این بوده که طنز مهم است اما برخلاف اهمیتش در محیطهای کاری نادیده گرفته میشود و علت این موضوع مشخص است: شوخی و جدیت در کار «برخلاف هم» تصور شدهاند.
از شواهد تعریف عینی و آزمایشگاهی نویسندگان از طنز، این است که طنز را به عضله پا تشبیه کردهاند که با تقویت ماهیچهها از طریق ورزش، شکل میگیرد. مخاطب از خود میپرسد خب چرا پا؟ چرا مثل نمره چشم نباشد که هر چقدر به سمت پیری میروی اوضاع بدتر میشود؟ این نوع نگاههای مطلق که طنز یا باید از طریق ژن در همه انسانها باشد، یا در همه اکتسابی و نوع سومی وجود ندارد (مثلا در یک فرد ژنتیکی و در دیگری اکتسابی باشد) متاسفانه از ویژگیهای کتابهای پرفروش این روزهاست. قوانین را نویسنده مشخص میکند، نتیجهگیریهای عمدتا غلط هم به عهده اوست. از دیگر نمودهای مطلقپنداری این جمله است که «طنزپردازی مهمترین فعالیت مغز انسان است.» این هم هرچند مورد پسند طنزپردازان باشد و حتی قابلیت استفاده در «وضعیت» فضای مجازی کتابنخوانها را نیز دارد؛ نه منطقی است، نه قابل اثبات. تمام حرفهها و مشاغل هم احتمالا در مورد خودشان چنین تصوری دارند و معلوم است نمیشود مهمترین فعالیت مغز همه چیز باشد.
در مراحل بعد نویسندگان از فواید خنده در جمع صحبت میکنند. در ذکر تاثیر طنز، بیشتر تاکید کتاب بر این است که چگونه در جمع شوخی کنیم تا اصطلاحا «بگیرد». چندین خاطره در این زمینه تعریف میشود و جمعبندی همه آنها این است که با یک شوخی معمولی در افراد زیادی انقلاب و تحول بزرگی رخ داده است. (مطابق اغراقهای رایج این دست آثار!)
هرچقدر بیشتر پیش بروید، بیشتر متوجه نسبت نداشتن کتاب با طنزپردازان و کمدینها میشوید. اما مدیرانی که در پی افزایش روحیه و شکستن فضای رسمی و بیفایدهاند، میتوانند از راهحلهای عملی کتاب استفاده کنند. مثلا برای کم شدن ایمیلهای سنگین و غیرقابل فهم و یا گفتن کلمات تخصصی در حضور اربابرجوع، ایدهای وجود دارد: استفاده از طنز.
ویژگی بد پرداختن به موضوع شوخی در یک کتاب، این است که مهمترین چالش شوخی در مقام عمل، بررسی نمیشود. شوخطبعی یا به قول نویسنده «سبکسری» مدیر یک مجموعه، الزاما مطلوب همه کارکنان نیست. همه ما در محیط کار خود افراد اصطلاحا خشکی را داریم که برخوردشان با هر شوخیای، بیان جملاتی از قبیل «با من بودی؟» است. کتاب راهحلی برای این موارد ندارد. مگر همان جمع کردن شوخی با تغییر موضوع یا عذرخواهی. چراکه در همه مثالهای ذکر شده، همه از شوخیها شگفتزده شده و با معجزه شوخی بازدهیشان در کار بالا رفته است!
با همه این اشکالات، ایده درست کتاب (تاثیر شوخی در بهرهوری) مهم و قابل اثبات است. همه ما با نویسندگان اثر موافقیم که خنده چیزی را که کتاب «دستاوردهای زندگی» مینامد، افزایش میدهد. طنز بخش مستقلی در زندگی انسانها نیست، بلکه به تمام بخشها خونرسانی میکند.
اگر شما هم از مدیری رنج میبرید که هیچگاه به فرسودگی شغلی ناشی از باران پروژهها فکر نمیکند، این کتاب میتواند هدیه تاثیرگذار و گولزنندهای باشد. مراقب این عارضه باشید که مدیران شما آنقدر تحت تاثیر کتاب قرار نگیرند که همچون یکی از تجربیات طرحشده در کتاب، برای پروژههای شکستخورده سازمان نیز مراسم ترحیم میگرفتند تا با طی کردن دوره سوگ، به کارمندان خوش بگذرد.
ثبت ديدگاه