راه راه: قاضی: جلسه رسمی است. شلوغ نکنید. از قشر فرهیخته‌ای مثل شما بازیگران و فوتبالیست ها که دنبال اختلاس، نه ببخشیدکمک به مردم هستند این کارها بعید است. آقای فوتبالیست «د. ع» با پولایی که برای کمک به زلزله زده ها جمع کردی، چه کار کردی؟
متهم «د.ع» : راستش اصالت پدربزرگ من به کرمانشاه برمیگرده، پس منم کرمانشاهی حساب میشم. با اجازتون یه کمش رو برای جریمه انضباطیم برداشتم. بقیه‌ش رو هم گذاشتم برای روز مبادا.
قاضی: حسابتون بسته میشه تا بدونین روز مبادا همین الانه که زلزله‌زده ها خونه لازم دارن.
متهم بعدی خانم بازیگر «م. ک» شما چرا پولا رو خرج زلزله‌زده‌ها نکردین؟
متهم «م.ک» : راستش من میخواستم اول برای تهیه چادر پولا رو خرج کنم. بعد دیدم این چادرا بخاطر بارون خیس میشن و فایده نداره. برای همین چادر نگرفتم. اخبار گفت کانکس کمه، رفتم کانکس بخرم، که گفتن میخوان چند ماه بعد برای مردم خونه بسازن. گفتم چه کاریه پول بدیم برای کانکس؟! بعدشم دیگه استفاده نمیشن. بعد میخواستم برای خونه کمک کنم که گفتن با کمک سپاه دارن خونه میسازن. دیگه جایی نبود من پولا رو خرج کنم.
قاضی: شما باید رئیس جمهور بشی تا قشنگ دست رو دست بذاری، کارا خودش درست بشه.
متهم بعدی بازیگر «پ.الف»: شما چرا اصلا شماره حسابی که اعلام کردین مال خودتون نیست؟
متهم «پ. الف»: سادگی کردم جناب قاضی! دوستم پیشنهاد داد. من گفتم اگر پول کمی جمع بشه آبروی من میره. دوستمم گفت شماره حساب منو بده. منم قبول کردم. البته ناگفته نمونه یک تریلی پتو هم فرستادیم مناطق زلزله زده.
قاضی: غیر یک تریلی پتو، بقیه پولا رو نگه داشتی؟
متهم «پ.الف»: من به سختی نصف پولا رو از دوستم گرفتم. بقیه‌ش رو برداشت و فرار کرد. قصد داشتم بیشتر پتو بفرستم ولی هوا گرم شد و گفتن پتو لازم نیست. آقای قاضی من از دوستم شکایت دارم. اون پولا حق من بود. سهم من بود. من میتونستم با اون پولا یک فیلم بسازم برای همین مردم زلزله زده، خوشحال بشن.
قاضی: فعلا حسابتون بسته میشه تا همین نصفه پول رو هم خرج نکنین.
متهم آخر بازیگر «شین. ق» شما چرا پولایی که جمع کردی کانکس نخریدی؟ ندیدی مردم سرپناه ندارن؟
متهم «شین.ق»: ای بابا. آسمون خدا خودش سرپناهه. بعدشم یک موقعیت خوب برای بازی توی فیلم، پیشنهاد شد. منم نمیتونستم هم برم کرمانشاه ، هم برم سر صحنه. دیگه دومی رو انتخاب کردم تا در خدمت همه ایران باشم. ولی هر روز برای کرمانشاه استوری میذارم.
قاضی: الان هوا گرمه. شما اگه قصدت کمکه باید بری براشون کولر بخری.
متهم «شین. ق»: شما چرا آقای قاضی؟ کولر کلی آب مصرف میکنه! الانم کم آبیه. باید مردم از باد بزن استفاده کنن. من بادبزن میخرم میفرستم.
قاضی: حساب شما هم مسدود میشه تا سرخود تصمیم نگیرید. شما سلبرتی ها بهتره بیشتر به فکر همون حیوانات در حال انقراض باشید، نه مردم. هر کدومتون سفیر یک حیوان بشید تا از انقراضش جلوگیری بشه. گرچه ممکنه شماها با این کارهاتون منقرض شدنش رو جلوتر بندازید!