اندر احوالات چارلز که بالاخره شاه شد
بوسه تخت بر چارلز

خداوند بر مردم بریتِین منّت نهاده و فروغ پادشاهی چارلز، فرزند اکبر الیزابت ثانی، بر فرق سر مردمان جهان گسترانیده و تشعشع مشعشعات منوّرانیده وی را ارزانی داشته؛ مبلغی بسیار سبک نسبت بر ثِقالت خاقانیت چارلز کبیر که حدود یکصد با شش صفر جلوی آن بر واحد پوند، آب خورده و از فرط نوشِش، بترکیده.
عالمان، صحّه بر استسقا بگذاشته و عده‌ای چند از معتصبین طعام نیز بر خوان نعمت سلطان نو، سقوط کردند و داس شکم را بر دروی سفره نماییده و ماموران معذور را مجاب بر عمل نموده و اندکی نوازش بر سر و صورتشان غرقه نموده.
عده‌ای ابله بر مقام سلطنت چارلز کبیر شائبه نموده و سرکوب ایشان از اوجب واجبات بود. اندیشمندان بر “جمع‌کن و برو” تاکید نموده و حین اطعام تارت سلطنتی، باد گلویی دفع نموده و مجلس را شادمان کردند.
شاه‌&شاه کبیر، چهره‌اش یاد مام خویش، الیزابت کرده و بالاجبار بر کالسکه اسبی طلاکوب سوار شده و زین سبب طلاکوب که شورچشمان، شوری‌شان بر خودشان بازگردد و خاطر سلطان، آزرده نگردد و آب‌طلا طلب نکنند.
چارلز بزرگ، ایام را در آرزوی سلطنت پنداشتی و کمتر از یک قرن، بر آن رسیده و تجارب گسترده استعمار و آبادانی اندوخته و در قامت تشریفاتی خویش، ارواح عمه‌اش، خدمت بر رعیت رسانیده و آنان را در سربلندی مقام اعطاشده خویش بر عمل گیرد.
عنودان بدپندار نیز اتفاق میمون و مبارک را بر هجو و طنز گرفته و از دموکراسی صادراتی این عظیم‌فکران انگلیسی ایراد گرفته اما بر کوته‌فکری آنان هیچ تردید نیست. مقام شامخ سلطنت انگلیس بر هر انسانی، ارزانی نمی‌شود و دستخورده‌‌های سلطان و ملکه بر آنان زیاده است.
باشد که سلطان بر ریق رحمت پاسخ نفی دهد و رکورد مادر را، با حدود چند دهه تجربه، مانند تخم‌های غاز همسایه بشکانند.

ثبت ديدگاه