پهلوی چو بیرون رَود...
بوی آزادی
۲:۵۱ ب٫ظ ۱۲-۱۱-۱۴۰۲
آوردهاند در عنفوان سده چهاردهم شمسی پس از هجرت، حکومتی بر مُلک ایران بر اورنگ سلطنت جلوسیده بودند، پهلوی نام. گویند وجه تسمیه این اسمگذاری از آن باب بود که برای آنها رعیت جماعت به مثابه پهلوی یسارشان هم نبود. (العهده علی راوی)
نقل است آنها قریب به نیم قرن بر کلیه سرزمین حکم راندند و خر مراد را سوار بودند و به هر کاری که نیت میکردند، حتی گاهی هم بدون قصد و همانطور هِرتکی و از جهت خنده، با یک «هش»، سر خر را کج مینمودند و بدان سو گسیل میشدند. القصه مملکت بدینگونه پیش میرفت تا سنه ۱۳۵۷ که خر به سمسابی افتاد و بیرونروش پیدا کرد و دیگر به نیکی رکاب نمیداد. حتی روایت است شاه ایران فرتفرت پالان آن را تعویض میکرد ولی خر با یک عرعر (۲ بار) و جفتک عقربکی از نوع آخرین فن معبد شائولین، سواری نمیداد که نمیداد.
باری، این شد که شاه از برای تمدد و تمسک جستن و توسل به دامن کدخدا، مملکت را وانهاد و مقداری فرار کرد. نقل است قبل از رفتن، بختیار نامی را به عنوان نخستوزیر به جای خود گماشت و گفت: «این، اینجا گرو باشه تا ما یه دوری زده و بازگردیم» و در پاسخ بختیار که معتقد بود «این! برای اشیا استفاده میشه» گفت: «هر کسی اعتقادات خودش رِ داره».
گویند بختیار پس از رفتن شاه با زدن بشکن، البته از نوع زیرپوستی و صامت، در نطق خود اعلام کرد: «هی… علیرغم میل باطنیام من رئیس شدم» و در حالیکه داشت میگفت: «من مرغ توفانم» به علت در دسترس نبودن ادوات سوخت و ساز مورد نیاز از قبیل منقل و وافور، شارژش تمام و خاموش گشت و دیگر هیچ نگفت، البته نتوانست که بگوید؛ وگرنه بسی جهد میکرد.
خلاصه بختیار که البته برخی وی را «نوکر بیاختیار» هم نام نهادهاند، پس از تزریق بوق و برای محکمکاری کشیدن بوق و چند بوق دیگر، توپتوپ شده بود گفت: «فکر کردید من کم الکیام» و امر کرد تا فرودگاه را ببندند تا طیارهای نتواند بدانجا بیاید و حتی در کمال ناباوری از آنجا برود.
در تاریخ ذکر شده است مردم از آنجایی که چشم انتظار ورود رهبرشان بودند در جواب بختیار بعد از گفتن «برو بابا مرتیکه مافنگیِ شیرهای» شعار سر دادند: «وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد» بختیار که حسابی به خود ترسیده بود، لرزانلرزان گفت: «اَه همهاش پرید. داداشا! مِزاژ نمودم تا دورهمی شاد باشیم. من شگ کی باشم؟ اشلاً بفرما اینم شا… نه، چیزکلید» و سپس برای تعویض لباس خود خارج شد.
و این شد که در نهایت، فرودگاه با بوی گل سوسن و یاسمن به روی رهبر محبوب خلق باز شد و وی پس از سالها دوری و نفی بلد از خاک وطن به کشور بازگشت.
عالی