نگاهی به فیلم خوب بد جلف
بگذار تحقیرت کنند، به دیده شدنت میارزد
۳:۰۸ ب٫ظ ۰۲-۱۲-۱۳۹۹
راه راه:
ژانر کمدی زمانی با کفشهای لنگه به لنگه «چارلیچاپلین» و پیچ و تاب خوردن یک کارگر ساده و وظیفهشناس لای چرخدندههای ورود به «عصر جدید» و دنیای جدید شکل میگرفت و گاهی همراه با سادهدلیهای «باسترکیتون» وقتی لوکوموتیو مورد علاقهاش، «جنرال» را میدزدند و او تمام راهآهن شهر را سوار بر لوکوموتیوی که جنرال نیست به دنبال عشق ربوده شده خود طی میکند. کمدی هر چه بود فراتر از به زمین افتادنها و پرت شدنها و کتک خوردنها، راهی بود برای توجه دادن به انسان. انسانی که در عصر تکنولوژی مانند «لورل و هاردی» در فیلم «احمقها در آکسفورد»، سرگشته میان مازهای ساخته شده در فضای علم، دور خودش چرخ میزند و نادانی و سادگی و زودباوریاش بازیچهای میشود برای تفریح و سرگرمی جوانانی از جنس دانش دنیای مدرن و یا انسانی مانند «هارولدلوید» در فیلم «ایمنی، آخر از همه» که امنیت و ایمنیاش معلق و وابسته به زمان و مکان بالای برجها و گردش عقربههای زندگی برج نشینان است.
اما حالا کمدی به لودگیهای دو بازیگر و روایتی بی سر و ته که هیچ هدف مشخصی را دنبال نمیکند تنزل پیدا کرده است. نویسنده دستش را میبرد داخل گونی و مشتی سلبریتی را درهم و شلخته میپاشد روی کاغذ و اسمش را میگذارد فیلمنامه. عنوان فیلمش را هم سوار میکند بر اسم خاطرهانگیز فیلم «خوب، بد، زشت»، بلکه تداعی خوشایند این نام آشنا به اذهان مردم، بهانه فروش خوبی شود برای فیلمی که نه تنها خوب نیست بلکه بد و زشت و جلف است.
«خوب بد جلف۲» مانند تمام کمدیهای همرده با خودش چند سالی است که ذائقه مردم را از چشیدن شیرینی و نمک داستانها و حکایتها و متلهای طنز که همراه با عمیقترین تعلیمات فکری بود، راضی کرده است به شوربای تلخ و مسمومی از تمسخر و لودگی و بیمحتوایی که با چاشنی شوخیهای اروتیکی غل میزند و میجوشد و بالا میآید و سرریز میشود روی فکر و اندیشه و ذائقه مخاطبینی که اشتهایشان از لذت تجربه طنز فاخر کور شده است.
«خوب بد جلف۲» یک دورهمی است. دورهمی سلبریتیهایی که جمع شدهاند تا شعور و درک مخاطب را به استهزاء بگیرند و نهایتاً برای سرپوش گذاشتن بر این کلکسیون ولنگاری و ابتذال سنجاقش کنند به انرژی هستهای و عملیات تروریستی برای دزدیدن کیک زرد!
«پژمان جمشیدی» و «سام درخشانی» بازیگران اصلیای هستند که مکمل لودگیهای یکدیگرند و ریحانه پارسا و ستاره پسیانی و مونا فرجاد و… بازیگران مکملیاند که هیچ دلیل اصلی برای حضورشان نیست. شخصیتهایی بیتأثیر و رها شده که قرار است تنها بهانههای عشوهگرانهای باشند برای ساختن زمینه شوخیهای جنسی. نویسنده آنقدر برای ایجاد فضای طنز به تکرار تهوعآور شوخیهای جنسی و سخیف تکیه کرده که حتی وقتی میخواهد از بار جنسی دیالوگها کم کند، نمیتواند از عهده فضاسازی طنز فیلم برآید و بسنده میکند به لوسبازیهای نچسبی مانند کشیدن لپ شخصیت منفی فیلم و افتادن دومینو وار دکور و ریختن مکرر قهوه روی لباس و…
حال که سریال خوب بد جلف(رادیواکتیو) از شبکه خانگی پخش میشود و تکمیل کنندهی فیلم خوب بد جلف۲ است باید گفت خوب بد جلف۲ طنز و کمدی نیست؛ مرثیهای است بر بازیگرانی که دیدهشدنشان در تحقیر شدن، و بر مردمی است که احترام و حرمتشان لابلای سودجویی تهیهکنندگان لگد مال میشود؛ و حتی شاید مرثیهای بر کیک زردی که روزی افتخار بود و امروز دستاویزی برای ساختن فیلمی زرد.
عالی
کیک زرد و دستاوردی برای ساخت فیلم زرد
احسنت