اما حالا كمدي به لودگيهاي دو بازيگر و روايتي بي سر و ته كه هيچ هدف مشخصي را دنبال نميكند تنزل پيدا كرده است. نويسنده دستش را ميبرد داخل گوني و مشتي سلبریتي را درهم و شلخته ميپاشد روي كاغذ و اسمش را ميگذارد فيلمنامه...
در کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم» ازدواج نه امري مقدس، كه ميلي آني براي تملك و استفاده از ديگران است. ميلي كه در يك عروسی وقتی که همه مردها دم در سالن عروسی منتظر خانمها ایستادهاند و سرشان غر میزنند، در شخصيت اصلي داستان شكل ميگيرد.
زبان تند و تیز نقد، در دوره پهلوی هم گریبان مسئولین را رها نکرده و گرچه گردن مسئولین کلفتتر از این حرفا بوده -و هست!- اما قلم نویسندهجماعت تیزتر بوده و بستن دهانشان لذیذتر.
نوزده نفر وزیر اصلی و دهها نفر وزیر فرعی، اعم از برادر وزیر، دختر مظلوم وزیر، پسر خوشگلهی وزیر، باجناق وسطی وزیر، خواهرزن کوچیکه وزیر و... شرایط و صلاحیت استفاده از این قطع را دارند.