یک سکانس از علت تخمه خوردن
تخمه‌خور

داخلی- روز- اتاق بازجویی
(بازجو پشت میز نشسته و از متهم بازجویی می‌کند.)
بازجو: چرا این کارو کردی؟
متهم: مگه اشکال داره؟
بازجو: بله که اشکال داره، جرمه.
متهم: والا نمی‌دونستم.
بازجو: خودم یه ماه پیش بهت گفتم.
متهم: چی گفتی؟
بازجو: این که آشغال ریختن بیرون از ماشین جرمه.
متهم: اونا که پوست تخمه آفتابگردون بودن.
بازجو: چه فرقی داره.
متهم: خب این تخمه ژاپنیه.
بازجو: مسخره کردی؟
متهم: نه به جون بابات.
بازجو: کلا ریختن هر چیزی، تکرار می‌کنم هر چیزی تو خیابون ممنوعه، افتاد؟
متهم: حتی تخمه کدو؟
بازجو: ای خدا، بله حتی تخمه کدو.
متهم: پس وقتی تخمه می‌خورم پوستش رو کجا تف کنم؟
بازجو: رو کله من، خب بریز تو پلاستیک.
متهم: پلاستیکم انداختم بیرون.
بازجو: بله می‌دونم. پلاستیک‌تون افتاده روی موتوری بدبخت، بعدشم چپ کرده.
متهم: نه بابا!
بازجو: بله بابا! حالا جواب بده.
متهم: ببین تقصیر تویه دیگه. هی می‌گم نریزم تو پلاستیک، تف کنم بهتره.
بازجو: آقا! تف‌ کردن ممنوعه، بفهم.
متهم: چی می‌گی تو؟ اصل حالش به تف کردنشه.
بازجو: کلا هرگونه خوردن و آشامیدن پشت فرمون ممنوعه.
متهم: حتی تخمه خوردن؟
بازجو: وای خدای من! بله حتی تخمه خوردن. فارسی که بلدی! گفتم هرگونه خوردن و آشامیدن.
متهم: آخه من چیزی نمی‌خورم که.
بازجو: پس تخمه چیه؟
متهم: والا اینا بیشترش پوچه، فقط واسه تف‌ کردنش می‌شکنم.
بازجو: مگه خلی؟
متهم: چرا خل باشم؟ دوست دارم دیگه. نکنه اینم جرمه؟
بازجو: جرم نیست؛ ولی یه اختلال روانیه.
متهم: یعنی چی؟
بازجو: یعنی باید بری پیش روان‌شناس. داری چکار میکنی؟
متهم: نترس تفنگ نیست. تخمه از جیبم در میارم.
بازجو: الان؟ موقع بازجویی؟
متهم: مگه بازجوییه؟ چارتا تخمه‌ شکستیما!
بازجو: نه واقعا یه چیزی‌ت هستا. پس الان تو اداره پلیس چکار می‌کنی؟
متهم: اومدم ببینمت.
بازجو: نیومدی، آوردیمت.
متهم: زیاد فرقی نداره.
بازجو: می‌گم تخمه نشکن.
متهم: آخه تف‌خورت ملسه.
بازجو: یعنی چی؟
متهم: حال می‌ده پوست‌تخمه‌ها رو تف کنم تو صورتت.
بازجو: عقیلی!
سرباز: بله قربان.
بازجو: بیا این دیوونه رو ببر.
سرباز: جناب سروان گناه داره. برادر زنتونه بیچاره.
بازجو: بیا زودتر ببرش تا تخمه‌ایم نکرده!
متهم: به آبجی می‌گم درستت کنه.
بازجو: عقیلی ولش کن. نمی‌دونی برادر زنمه!

ثبت ديدگاه