تقویم تاریخ 11 بهمن
تک گنده لات دنیا
۱۱:۵۵ ب٫ظ ۱۱-۱۱-۱۴۰۱
دهه ۱۹۹۰ دنیا دو گنده لات به نامهای آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی داشت. بر اساس اصل پنج قانون گنده لاتی، دنیا یک گنده لات میخواهد، من یا حتما خود خود من. و آمریکا اصل پنجم این قانون را سر لوحه کار خود قرار داده بود. از آنطرف ماجرا، کمونیستهای شوروی بر این باور بودند که هر اتفاقی در دنیا بیفتد آمریکاییها حتما دستی، آستینی یا لنگ کفشی چیزی در آن دارند، که البته کم بیراه هم نمیگفتند. پس با کشیدن دیوار برلین حتی اجازه عبور یک مگس آمریکایی را به شوروی ندادند.
آمریکا که آرزو داشت تک گنده لات دنیا باشد، بهتر از هر کسی میدانست جنگ سخت علیه شوروی مثل آب دادن به گل مصنوعی است. پس جنگ سرد را در پیش گرفت و همه تلاش خود را کرد که به مردم شوروی نشان دهد که کشورشان پیف پیف بو میدهد اما آمریکا عجب شهر فرنگی است، بیا و ببین! کمونیستها هم برای خودشان شاخی بودند و هر کاری میکردند تا آمریکا موفق نشود، اما رسانههای غربی کاری کرده بودند که مردم این کشور نیمه پرش را نمیدیدند و نیمه خالی آن را میکوبیدند به سر و کله هم.
خلاصه مبارزه این دو گنده لات ادامه داشت تا اینکه چرنینکو مرد و میخائیل سرگییویچ گورباچُف رهبر شوروی شد. رهبر جدید شوروی با دیدی متفاوت قدم در کاخ کرملین نهاد و اصلاحاتی کرد که مردم از آن خر کیف شده بودند. اما این موضوع که اگر میخواهید پیشرفت کنید باید با خارج ارتباط داشته باشید، میخائیل را وسوسه میکرد و از آنجهت که کمونیستها بی دین و پیغمبر هستند، اعوذ با الله من شیطان بزرگ را بلد نبودند و این منجر به دیدار گورباچف با ریگان در ژنو شد.
آمریکا که به امید گانگستری دنیا وارد مذاکره شده بود، با روی گشاده و نیشی باز گورباچف از همه جا بیخبر را در آغوش گرفت. آنقدر رفتند و آمدند تا بالاخره یک قراردادی را امضا کردند. مردم شوروی شبش ریختند توی خیابانها و شروع کردند به بندری رقصیدن که بله از فردای امضای توافقنامه یک روبل برابر است با یک دلار. هنـوز خستگی رقصها از بدن مردم نرفته بود که ریگان زد زیر کاسه مذاکره و گفت: «توافقنامه کیلویی چند بابا؟ خواب دیدید خیر باشه!!»
ریگان که اول سنگپا بود، بعد دست و پا درآورده بود، نامهای به گورباچف بخت برگشته نوشت که بابا اینهایی که من نقض کردم نقض فاحش نبود، حالا بیا یک دور دیگه مذاکره کنیم. گورباچف نامه ریگان را یک تف انداخت و پرتش کرد آنطرف. اما چون فشارها روی گورباچف زیاد بود مجبور شد، تف روی نامه را پاک کند و به مذاکرات ادامه دهد.
گورباچف که دیگر آب از سرش گذشت بود دستور داد دیوار برلین را خراب کنند و این شد که مگسهای آمریکایی وارد شوروی شدند. آمریکاییها یک تف هم کف دست گورباچف نینداختند، ولی به جای آن اولین شعبه مک دونالد را در تاریخ ۳۱ ژانویه در مسکو افتتاح کردند و مردم توانستند با ساعتها در صف ایستادن مزه غرب را بچشند که البته حناق شد و گیر کرد در گلویشان. درنهایت گورباچف استعفا داد و یک روز بعد اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید و آمریکا شد گنده لات دنیا.
پس نتیجه میگیریم: یک همبرگر آمریکایی ارزش این را ندارد که آدم این همه بلا سرش بیاید، پس بهتر است برود خانه و خورش کرفس مادر پزش را بخورد.
ثبت ديدگاه