اندر حکایات حکیم و جهال
جلاد
۱۰:۵۰ ب٫ظ ۲۲-۰۵-۱۴۰۳
نقل است روزی جمعی از جهال به نزد حکیم رفتند و به او گفتند «چرا فردی همچون رئیسی که در سال ۶۷ کشتار عظیمی رقم زد را به عنوان قهرمان در آستین مردم کردند؟»
حکیم پرسید «کشتار چه کسانی؟» وی با همین تکسوال جهال را آچمز نمود و با تردید گفتند «معترضین.»
حکیم فاز جهاد تبیین خود را برداشت و فرمود: «مجاهدین خلق که داعش را در جنایت، هیتلر را در قساوت و اسرائیل را در حیوانیت رو سفید کردهاند، اعدام شدند.»
یکی از جقلهجهال جمع صدا زد «چرا رئیسی همه اعضای سازمان که در زندان بودند را کشت؟ حتی کسانی که مقصر نبودند.»
حکیم لبخندی عاقل اندر سفیه بزد و ضمن این نکته که بگو شهید رئیسی تا دهانت عادت کند؛ سه نکته فرمود. آن جقلهسفیه بعد از نکته اول حالت آن شکلک که دهانش خط ممتد دارد به خود گرفت و پس از نکته دوم برگریزان شد و در نکته سوم کامل هنگ کرد.
حکیم در نکته اول فرمود میدانی از کسانی دفاع میکنی که در حدود ۳۰۰ روز، ۴۵۶۲ شهروند ایرانی را در کوچه و خیابان کشتند؟ و این فارغ از سایر جنایاتشان از جمله همکاری نظامی با صدام است. دوما نهتنها همه اعدام نشدند، بلکه اعضایی که شخصا در جنایات مانند بمبگذاری دست نداشتند با توبهنامه و اعلام انزجار از آن سازمان مستهجن، از زندان فارغ شدند. نکته سوم آن بود که سید ابراهیم در اعدام آنها هیچ نقشی نداشت.
جوانکی از میان جمع خوشمزگیاش گل کرد و گفت «جدی میفرمایید؟ پس ما این خبرهایی که قبلاً شنیده بودیم رو از کجا آوردیم؟» حکیم عفتکلام بهخرج داد و حدس نزد از کجا؛ ولی آن را دعوت به بررسی اسناد دستهاول و معتبر؛ نی ویکیپدیا و فورواردهای صدمن یهغاز فضای مجازی کرد.
یکی از کسانی که ظاهراً از جهالت به حق شیفت کرده بود، گفت «اکی. ما پشیمان و نادم؛ اما حال صحبت از ایشان چه فایده و چه حاصل؟»
حکیم گفت «این متن را دوبار بخوان! چون من درباره شهیدرئیسی صحبت نکردم.»
ثبت ديدگاه