تو دلِ تاریخ
در مسیر آزادی

در ۲ اردیبهشت ۱۳۰۸ یا همان ۳۳ فروردین در نوغانِ مشهد به دنیا آمد.
هنوز کودک بود که مادرش فوت کرد. او بدون اینکه آب دماغش (همان فین) آویزان باشد و پاهایش را روی زمین بکوبد و هی پاچه شلوار پدرش را بگیرد و بگوید «من مامانم رو می‌خوام» تحت آموزش‌های دینی پدرش قرار گرفت. بعدها برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه رفت.
او ضمن تحصیل و تدریس، سفرهای تبلیغاتی را هم کنارش ادامه می‌داد. در همان سال‌ها با پیروی از استاد خود، حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)[۱] با مشاهده‌ی نابه‌سامانی‌های ناشی از اختناق رضاخانی و افتضاح محمدرضا شاهی به مبارزه روی آورد. البته همچنان تحصیل و تدریس و سفر تبلیغاتی را در کنارش ادامه می‌داد.
ساواک بسیار تلاش می‌کرد تا فعالیت‌هایش را محدود کند؛ ولی او با یک نگاه «برو بینیم بابا! گنده‌تر از توهاش هم نتونسته» ساواک را هیچ و چه بسی کمتر از هیچ هم حساب نمی‌کرد و بی‌پروا یا به عبارتی، بی‌کله در نشر افکار امام می‌کوشید. در راه مبارزه با طاغوت هرگز از پای نمی‌نشست و همیشه ایستاده بود.
در قضایای «لایحه‌ انجمن‌های ایالتی و ولایتی»، «انقلاب سفید» و کاپیتولاسیون به حمایت و پشتیبانی از امام پرداخت. از همین روی پس از وقایع ۱۵ خرداد با آنکه در ایران حضور نداشت و مشغول سفر تبلیغاتی در کویت بود با یک سخنرانی، کشتار مردم و دستگیری امام را محکوم کرد.
در آن‌ سال‌ها هدف اصلی‌اش را مبارزه گذاشته بود و در کنار آن، هیچ کار دیگری ادامه نمی‌داد. سرانجام در سال ۱۳۴۹ پیرو کنسرسیوم سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران، دستش را پشت دست دیگرش زد و لبش را گزید و با گفتن «اِ… اِ… واقعاً که!» آن رویداد را مصیبتی بزرگتر از نهضت تنباکو و کاپیتولاسیون دانست. در همین راستا اعتراض‌های متعددی کرد و نامه‌هایی به علما نوشت‌. ساواکی‌ها هم با زدن بشکن و گفتن «آخ‌جون، ناخن کشیده نشده!» او را دستگیر کردند. در نهایت پس از تحمل شکنجه‌های مخوفِ مردافکن در ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ در زندان قزل‌قلعه به شهادت رسید. در آن برهه حساس کنونی، ساواک بسیار تلاش کرد تا شهادت او را مرگ طبیعی نشان دهد که البته همه با گفتن «آره! تو که راست می‌گی.» وقعی به کوشش آن‌ها ننهادند.
او که در راه رسیدن به آزادی، قدمی پا پس نگذاشت کسی نبود جز «شهید آیت‌الله محمدرضا سعیدی». یادش گرامی و راهش پررهرو.

 

[۱] برای جلوگیری از قرائتِ غلط، کاملش را نوشتیم. ببینید آدم را به چه کارهایی وا می‌دارن. والا! با این سوادشون.

يك ديدگاه

  1. آوا ۱۴۰۴-۰۳-۲۳ در ۰:۵۷ ق٫ظ- پاسخ دادن

    خداقوت

ثبت ديدگاه




عنوان