مصاحبهای با مردم دین زده!
دین زندگی آزادی!
۶:۵۵ ب٫ظ ۲۶-۰۵-۱۴۰۲
درود بر شما بینندگان فهیم. امروز اومدیم تو خیابان، تا با یه گزارش ثابت کنیم مردم از دین زدهشده، دیگه این رژیم آخوندی رو نمیخوان؛ آقا اینا چاییان؟… عه؟ خب، پس یه دمنوش گلگاوزبون بده.
همونطور که شاهد هستین، مزدوران حکومتی برای جذب مردم به سمت خودشون این بار به چیزای جدید مثل انواع دمنوشها، آب معدنی، بستنی، شیرکاکائو… عه، آقا کاپوچینو هم دارین؟… ای بابا، خب همون نسکافه رو بده؛ بله بینندگان عزیز، میگفتم؛ به این چیزا رو آوردن.
– هووووورت
به به، یک بانوی ایرانی رو میبینم که بدون حجاب اجباری در بین مزدوران رژیم حضور پیدا کرده.
– درود، بانوی شجاع ایرانی. میشه از حس و حالتون بگید که به عنوان مدافع حقوق زنان در میان ساندیسخوران مشکیپوش حاضر شدین؟
+ ها؟…بله، سلام خدمت شما و بینندگان برنامه. برنامهتون طنزه؟
– نخیر. برنامه ما کاملا جدیه، مراتب اعتراضات بانوان شجاعی مثل شما رو منعکس میکنه.
هووورت
+ آها، آخه…
– بانوانی مثل شما که برای مخالفت با دین اینجا اومدین.
+ نه بابا، اینجا غرفه داشت، من اومدم امضای پاسپورتمو بزنن برای اربعین.
– حالا به هرحال؛ شما چند وقته که بدون حجاب در جوامع حاضر میشین؟
+ آآآ، خــــب… واقعیتش من سالهاست بدون حجاب اجباری در جوامع حاضر میشم.
– جدی میگید؟ یعنی مثلا از کی؟
+ تقریبا از بدو تولد!
– خدای من… این شجاعت باورنکردنیه… من از مخاطبانمون میخوام که هر جا هستن، به احترام این بانوی ایرانی، بایستن و ایشون رو تشویق کنن!
+ خیلی ممنون! فقط جسارتا مخاطباتون چشم و گوش ندارن؟
– این چه حرفیه؟ مخاطبان ما چشم و گوشبازترین مخاطبان تاریخن.
فووووووورت
+ آخه حالا درسته موهامو دم اسبی بستم، اما ۱۰ دیقهس داری هی بانو بانو به ریش من میبندی؛ خو جلبک هم میفهمه من مَردَم! این تهریشو نمیبینی؟!
فووورت
+ داداش، اون آبمیوه دیگه تموم شده، بذار بره پی زندگیش! میگم تو که بیکاری، میای دوتایی توی صف پاسپورت وایسیم؟ خدا خیرت بده، انقدر شلوغه که…
– خب مخاطبین محترم! دیدیم که مردم و بانوان شجاع ایرانی چطور برای دفاع از حقوقشون در صحنه حاضر هستن و از دین جز پوستهای برای عرزشیها نمونده! تا برنامه دیگر بدرود.
× عه، این آقاهه که توی مهمونی ۱۰ کیلومتری واسه سیبزمینی سرخکرده تقریبا آدم کشت! آقا، کجا میری؟ اینجا قیمه سیبزمینی نذری میدیماا…
+ نه بابا، این الان انقدر روهمخوری کرده، معدهش به هم میریزه، میافته روی دستمون!
– عه؟ تو چیکار داری آقا؟ داداش قیمه واسه من نگه دار؛ من یه مصاحبه دیگه بگیرم، الان میام…. قرمه سبزی چی؟ ندارین؟!
ثبت ديدگاه