وقتی ماه مبارک رمضان و عید نوروز با هم میشود
رمضان رمضان
۵:۲۱ ب٫ظ ۰۸-۰۲-۱۴۰۳
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخواست
ماه مبارک رمضان و عید نوروز از مهمترین اتفاقات زندگی مردم ایران است و همزمانی این دو رخداد مبارک و فرخنده و البته بعضا میمون برکات زیادی به همراه داشته. از همین روی «مینا دشتسان» خبرنگار پایگاه خبری «مبطان» با نفوذ در بطن جامعه و انجام تحقیقات، اطلاعاتی جمعآوری کرده که خواندن آن خالی از لطف است.
در کردن توپ سال نو
هلال شروع و پایان ماه مبارک رمضان همیشه بر همگان پوشیده و نامشخص است. البته امسال چهارشنبهسوری هم علیرغم نداشتن هلال، نامشخص بود. متاسفانه چهارشنبهسوری، هلال درست و درمانی هم ندارد که زمان قطعیاش را نمایان کند. البته مردمآزاری روز و ساعت و دقیقه و ثانیه برنمیدارد. شما هر لحظه از خواب بیدار شدید و حس کردید نیاز به مردمآزاری دارید، همان لحظه زمان مناسب برای این امر خطیر است.
سیامک که پارسال در اثر انفجار نارنجک دستی در جیبش یک چشمش را از دست داده، گفت: «مهماتش محدود نیست و اگر ۲۳ و ۲۹ اسفند هردو چهارشنبه سوری باشند هم، کار را در میآورد.»
وی که شکسته شدن شیشه ماشین همسایه در اثر انفجار را مردمآزاری نمیداند، در پاسخ به این سوال که: «اگر نارنجک در جیبتان بود چطور چشمتان نابینا شد؟» گفت: «چون در جیب پیراهنم بود.»
رزمایش چهارشنبهسوری امسال فقط مردم آزاری نبود، نعوذبالله دشمنی باخدا بود، مانع شدن از عبادت مومن بود.
محمد در این باره میگوید: «عصر روز ۲۳ سوم اسفند در حال عبادت بودم و حال خوشی به من دست داده بود که ناگهان صدای نارنجک من را از خواب پراند و عبادتم نیمهکاره ماند.»
دل اگر پاک باشد خانه پاک میشود
فرار از خانهتکانی در ماه مبارک رمضان بسیار دشوار است. چراکه با زبان روزه نمیتوانید به دروغ بگویید: «کمرم درد میکنه». باید واقعا کاری بکنید که کمرتان درد بکند. راهکار دیگرش این است که روزه را بهانه کنید و بگویید: «گرسنمه، نمیتونم کار کنم!» که در این صورت اگر شوهرعمهتان زنگ نزند بگوید: «حضرت علی (ع) با زبون روزه میرفت چاه میکند.»
در نتیجه بهترین راهکار بهانه کردن گرد و خاک است. سینا که نوجوان ۱۴ ساله و درشت هیکلی است برای شانه خالی کردن از خانهتکانی به مادرش گفته بود: «روزهام و ممکنه گرد و خاک تو حلقم بره»، در جواب از مادرش شنید: «اگر کار نکنی هم این جارو میره تو حلقت.» البته قطعا این یک شوخی مادرانه بوده و ایشان قصد انجام چنین کاری را نداشته است. طبق گفته همسایههای سینا اینا، وی بعد از افطار با شکم پر مجبور به آویزان شدن از پنجره و تمیز کردن ادامه لوله هود شده. عجیب اینجاست که در نهایت روزه سینا باطل شده چون به دروغ گفته بود: «روزهام.»
صین هفتم فقط لازم است صدای «س» بدهد
خلاقیت عضو جدا نشدنی زندگی ما ایرانیهاست. پس اگر کائنات خواسته ماه مبارک رمضان و عیدنوروز یکی بشوند، چرا سفره افطار و هفت سین را یکی نکنیم؟
در ادامه توجه شما را به یک پست تلگرامی که یکی از فامیلهای دورمان در گروه خانوادگی قرار داده، جلب میکنم:
پنج پیشنهاد شگفتانگیز
چه کنیم سفره هفتسینمان نورانی بشود؟
۱. خرید سبزه را فراموش کنید. ترههای سبزیخوردن را ربانپیچ کرده و سر سفره بگذارید.
۲. سنجدهای سفره هفتسین را با خرمای قهوهای جایگزین کنید.
۳. با شکر قهوهای، حلیم را به سمنو تبدیل کنید.
۴. روی ظرف آجیل را با زولبیا بپوشانید.
۵. پوست پستهها را خالی کنید و داخلش را با بامیه پر کنید.
در ماه رمضان فقرا را از یادنبریم
نوید که از خانواده اصل و نسبدار و خیری است، درباره دستگیری از فقرا میگوید: «ما یک فامیلی داریم که در آمد متوسطی دارند و برای اینکه خرج پذیرایی را از گردنشان ساقط کنیم خودمان را قبل از افطار به منزلشان رساندیم؛ ولی چون منزلشان خارج حد ترخص شهر ما بود، بندگان خدا مجبور شدند با زبان روزه از ما پذیرایی کنند و متاسفانه مجبور شدیم به جای یک وعده، سه وعده غذا میهمانشان باشیم.»
وی همچنین افزود: «هیچ وقت نگاه حسرتآمیز دخترِ روزه اولی صاحبخانه، هنگام خوردن تهدیگ ماکارونی در وعده ناهار از جلوی چشمم نمیرود. طوری اشک میریخت انگار مادرش جگرش را تکهتکه کرده جلوی ما گذاشته.»
نوید ابتدا نگران بوده که پیازهای قرمز، چشم دختر را سوزانده باشند؛ ولی بعدتر متوجه شده دختر از چنگال پیچ شدن لقمه آخر سحری فردایشان ناراحت بوده است.
قدم میهمان روی چشمتان
یک منبع ناشناس که خواست هویتش فاش نشود در پاسخ به این سوال که «عیددیدنی امسال با سالهای قبل چه تفاوتی داشت؟» گفت: «معضلی که ما هر سال با آن دست و پنجه نرم میکردیم این بود که در میهمانی اول سرحال و تازه نفس و دهاندار بودیم و هرچه در یک روز خانههای بیشتری میرفتیم بازدهیمان پایینتر میآمد و به طوری که خوردن یک شیرینی آلمانی اضافه بر سازمان در خانه اول مانع از خوردن حداقل دو نون خامهای در منزل چهارم میشد. حالا حساب کنید امسال عیددیدنی بعد از افطار بود و حال ما در خانه اول حال خانه سوم بود. در این حالت اگر به خوردن شیرینی نخودچی پنجم در خانه اول طمع میکردی، در خانه دوم شرمنده صاحبخانه میشدی که هرچه میآورد نمیخوری و اگر خدای ناکرده مال شبهه ناکی به خانه آورده بود فکر میکرد فهمیدی و درصدد بر میآمد که از تو به خاطر این قضیه عذرخواهی کند. حال آنکه تو صرفا با توالت فرنگیشان مشکل داشتی؛ وگرنه یه خیار بیشتر کسی را نکشته.»
ثبت ديدگاه