کارگاه انتقال تجربه ی آلودگی هوا
سارایوو صبح و عصر تعطیل

راه راه: شهردار تهران در دیدار با شهردار سارایوو برای حل مشکل آلودگی هوای سارایوو اعلام آمادگی کرد و گفت: تهران آمادگی دارد تا مشاوران و شرکت‌های فعال در این زمینه را به سارایوو معرفی کند.

_خب خیلی خوشحالیم که تونستیم درخدمت برادران ایرانیمون باشیم تا از تجربیات‌شون درباب مدیریت آلودگی هوا استفاده کنیم. اگر که موافقید جلسه رو شروع کنیم. آقای مشاور بفرمایید.

+ بنده هم عرض سلام دارم خدمت همه بزرگواران و هم صنف‌های بوسنیایی ام در شهرداری و شورای شهر سارایوو. همین ابتدای امر به این سوال که شاید در ذهن بعضی باشه جواب بدم و اون اینکه: «چطور تهران که یکی از آلوده‌ترین هواهای دنیا را دارد قرار است به ما کمک کند؟» خب جوابش خیلی ساده ست. الان هوای تهران با وجود مدیریت ما این‌جوره. ببینید اگر ما مدیریت نمی‌کردیم چی بود؟

چی بود؟

+ اجازه می‌خوام یک مثال بزنم که قضیه روشن بشه. الان دلار توی ایران چنده؟

_نمی‌دونم!

+ مهم نیست. هرچند. هرچقدر هست ضربدر ۸ میشه قیمتی که اگه ما نبودیم میشد. حالا بگذریم. از بحث اصلی دور نشیم. خب شما شاخص هشدار آلودگی هواتون به چند رسیده؟

_به نقطه فاجعه آقا. دیگه مردم نمی‌تونند توی خونه هاشون هم نفس بکشند؟

+ چند؟ عدد بده.

_دیروز ۱۰۳ رو رد کردیم.

+ زکی! گرفتی مارو؟ مرد حسابی تهران شاخص ۱۰۰ باشه اونروز رو روز ملی هوای پاک اعلام میکنیم. برای اولین حرکت، ولش کنین تا ۱۹۰ بیاد.

_۱۹۰؟ آقا خفه میشیم.

+ نمیشید آقا. ریه هاتون عادت میکنه. من خودم دادم هوای تهران رو ریختند تو این اسپری‌ها. هرسفر خارج تهران که میرم، تنگی نفس که می‌گیرم دوتا پیس میزنم نفسم میاد سرجاش.

_خب بعد چی؟ دستور تخلیه بدیم؟

+ مگه حمله اتمیه. بخاطر سه ماه دود، میخوای کشورو خالی کنی بری؟ نخیر! بعدش غافلگیر میشی.

_یعنی چی؟

+ نمی‌دونم. توضیح دادنی نیست ولی برای اقناع افکار عمومی لازمه. اسم بلندترین ساختمون شهرتون چیه؟

_همین برج حکومت.

+ زیاد بلند نیست ولی بهتر از هیچیه. بیاید بگید: «نچ نچ نچ هوا چقدر آلوده ست. اصلا برج حکومت دیده نمیشه.»

_ما نچ نچ نچ نداریم توی زبانمون.

+ خب بگید: «اوفففف هوا چقدر آلوده ست. اصلا برج حکومت دیده نمیشه.»

_اوففففف دیگه چیه؟

+ ولش کن. بگو «او مای گاد! هوا چقدر آلوده ست. اصلا برج حکومت دیده نمیشه.» دیگه هم حرف نزن که پرتت می‌کنم پایین.

_چشم. بعدش چی؟

+ حالا یه ستاد اعلام اضطرار آلودگی هوا می‌زنید. کلی نیرو هم می‌ریزید توش.

_ولی ما اینجا کارشناسی که در این زمینه تخصص و تحصیلات داشته باشه نداریم.

+ کارشناس نمی‌خواد که. دست زن و بچه و چهارتا رفیقات رو میگیری صبح آلودگی میاید دور هم یه صبحانه کاری و موز و پرتقال و از این میوه‌های استوایی می‌خورید. دفعه اول هم یه صورت جلسه می‌نویسید برای جلسات بعدی همون رو کپی می‌کنید.

_عجب!

+ والا! حالا کار سخته اینجاست. که چجوری مدیریت کنیم این آلودگی رو.

_خب خب. رسیدیم به جایی که ما دنبالش بودیم. بفرمایید.

+ اسم دو تا شهرستان این اطراف رو بگو.

_چی بگم والا! مثلا ایلیدزا و لوکاویسا.

+ خوبه. حالا اعلام میکنی که تمام مدارس ابتدایی سارایوو بجز ایلیدزا و لوکاویسا در دو نوبت صبح و عصر تعطیل.

_جان؟

+ میگم اعلام میکنی که تمام مدارس ابتدایی سارایوو بجز ایلیدزا و لوکاویسا در…

_نه نه اون رو فهمیدیم. فقط چرا؟

+ آخه خوب نیست یهو کل استان رو تعطیل کنی. مردم فکر می‌کنند چه خبره.

_نه اون نه. حرفم اینه که تعطیلی مدارس چه اثری بر آلودگی هوا داره؟

+ تاثیر داره آقا. اگه نداشت که ما سی سال این روش رو تکرار نمی‌کردیم. لابد داره نتیجه میده دیگه.

_دیگه چی؟

+ آها اینجاش یه کم سخته و بگیر نگیر داره.

_خدا رحم کنه!

+ احسنت! خدا! اینجا آدم مسلمون دارید؟

_برادر اکثریت این کشور مسلمانن.

+ نه ببین! مسلمون همین‌جوری نه. یه آدم مستجاب‌الدعوه میخوام.

_وات؟

+ مگا وات! ببین رک بگم. باید دعا کنی بادی بارونی چیزی بیاد. حالا اگه آدم رو دارید که بسم الله. کارتون راحته. اگر نه که خب همه باهم یکی بشید یه انرژی بفرستید توی کائنات. دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره.

_جل الخالق!

+ خب دیگه عرض من تمام. جلسه پرباری بود. امیدوارم که این تجربیات که حاصل سال‌ها کار تجربی و آزمون و خطا بود رو به کار بگیرید. با آرزوی موفقیت برای شما و ملت شریف بوسنی و هرزگوین. بنده یک موز برمیدارم و بریم که به ناهار هم برسیم.

ثبت ديدگاه