قاضی: شما متهم هستید که در جایگاه بزرگترین متولی نفت و گاز خاوریانه و مسئول بلندپایه‌ کشور، پرضررترین قرارداد گازی تاریخ رو بین کشور ما و یک شرکت کاغذی دلالی حاشیه خلیج منعقد کردید.

متهم: آقای قاضی، این درسته که شما، منِ پیرمرد رو با این ریش سفید دائم می‌کشونید دادگاه؟ خدا می‌بینه آقای قاضی، جواب خدا رو چی می‌خواین بدین؟

قاضی: ولی شما با حذف بخش‌هایی از الحاقیه ششمِ قرارداد، باعث شدید شرایط حقوقی و اعتراضی کشورمون از بین بره و این قرارداد بدون هیچ شرطی از جانب کشورِ ما به نفع شرکتِ مقابل حفظ بشه.

متهم: پیر چشمیه دیگه آقای قاضی! حالا بین اون همه بند، چند تا بند رو ندیدم، حذف شده. حتما باید این رو به روم می‌آوردید؟!

قاضی : چرا طی دو نامه به رئیسِ محکمه، باعث نقض حکم متهمان این پرونده و شکستن رأی دادگاه شدید؟!

متهم: نامه؟ نقض حکم؟ شکستن رأی؟! این رو که می‌گی یادم نمیاد. می‌شه بگید وکیلم بره دم درِ شعبه، قرص‌های آلزایمرم رو بگیره بیاره؟!

قاضی: شما باعث شدید در بخش اول این پرونده، کشور ما ۲.۴ میلیارد دلار جریمه بشه. چرا به عنوان مسئول بلندپایه‌ی کشور توی این قرارداد برای حفظ حقوق کشورمون ایستادگی نکردید؟

متهم: آخه من زیاد بایستم رگ سیاتیکم می‌گیره آقای قاضی.

قاضی: اون شرکت در بخش دوم، جریمه ۳۲ میلیارد دلاری روی میز گذاشت؛ ولی شکر خدا دولت بعد از شما بر حقوق کشورمون پافشاری کرد و تونست از محکومیت کشورمون جلوگیری کنه.

متهم: منِ پیرمرد اگه پام رو فشار بدم، دیکسم! می‌زنه بیرون. اونا لابد جوون بودن تونستن پافشاری کنن.

قاضی: یکی از تخلفات شما اینه که برنامه‌تون در واگذاری سهام ستاره خلیج فارس باعث تحمیل حداقل ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت شده.

متهم: ان الله یأمر بالعدل بینکم سیّما اذا کان تقسیم السهام بین أقاربکم و الأصدقائکم…

قاضی: چییییی؟

متهم: مگه وقتی می‌گن «برنامه» نباید عربی جواب بدیم؟!

قاضی: یه لیوان آب برای من بیارید.

متهم: باشه آقا، باشه. حالا که می‌خواین منِ پیرمرد رو بعد از عمری خدمت بفرستین توی افق محو بشم، لااقل دستور بده بفرستنم توی یه زندون‌_ویلای استخر و جکوزی‌دار. من آرتروز دارم. سر پیری لااقل یه آب‌درمانی رو بذارید برای ما بمونه.