کاریکلماتور
سکوتم شکست

۱. از وقتی که بز آوردم، گاومان هم زایید.
۲. از بس به دل نگرفت، سنگ‌کوب کرد.
۳. با به‌روزرسانی جی‌میل، نامه‌رسان، نه خودش آمد نه خبرش!
۴. گاومان نه شیر داشت نه جایگاه ارائه شیر، از غصه مرد.
۵. دریای غم ساحل ندارد، بی‌جهت پارو نزن.
۶. عشق گلوگیر، حنجره صاحبش را برید.
۷. تا سکوتم شکست، بغضم ترکید!
۸. بد‌خواب شدم ناگهان دیدم با «جومونگ» و «مختار» در زندان «زاویرا» هستم.
۹. شیرپاک‌خورده بود، شهید شد.
۱۰. مرگ، پایان کبوتر بود و آغاز سورچرانی، کرکس‌ها.
۱۱. سخنرانی در محضر بزرگان، شیره به کرمان بردن است.
۱۲. آنفلوآنزای خوکی، نجاست ندارد.
۱۳. از بس بی‌دلیل نیشش باز بود، پشه‌ها حریفش نمی‌شدند.
۱۴. دستم نمک نداشت، از سه جا شکست.
۱۵. از گرسنگی فشارم افتاد، دستش شکست.
۱۶. آدم یک دنده، ترمز ندارد.
۱۷. خبرش داغ بود با هات‌میل ارسال کردم.
۱۸. قیمت سکه سر به فلک کشید، انصاف سقوط کرد.
۱۹. این شکم خیره‌سرِ پیچ‌پیچ، یک روده راست ندارد.
۲۰. وقتی زنبورهای عسل دیابت می‌گیرند، بوف‌های کور عینک دودی می‌زنند!

ثبت ديدگاه