صلح جنگی
۳:۰۵ ب٫ظ ۱۱-۰۸-۱۴۰۲
مایی که جمعی اسکل و تعطیل هستیم
سربازهای مَنگ اسقاطیل هستیم
پسماندگان خونی قابیل هستیم
ما برتر از صدتا سپاه فیل هستیم
از بعد توفان چند بیماری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
در جای عمری که سراسر ظلم کردیم
همراه با شیطان اکبر ظلم کردیم
بسیار از گفتن فراتر ظلم کردیم
بستیم چشم از حق و یکسر ظلم کردیم
از غزه آخر پاسخی کاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
تا کی به ذلت خفته و با ترس پاشیم
تا کی در این قعر مذلت زنده باشیم
مایی که طول روزها را در تلاشیم
تا در یونیفرم نظامیمان….نخندیم
ما که مدال خفت و خواری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
بایدن به ما کرده کمک با بادهایش
شد یار ما با جمعی از جلادهایش
ابلیسی از سویی دگر با دادهایش
ابلیس دیگر بود بمب امدادهایش
با اینکه از اهریمنان یاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
آنسان شدیم از زور طوفان در تلاطم
کردیم راه خانههای خویش را گم
وقت فرار است و به روی کولمان دم
هستیم این ایام در اوج توهم
بس از موتورها جنس بازاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
درگیر کابوسیم وقتی که به خوابیم
هنگام بیداری میان منجلابیم
از ترسمان در لولههای فاضلابیم
در استرسهای زیاد و بیحسابیم
هرچند دارو هم ز عطاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
موشک رسید و گنبد ما گشت سوراخ
بیرون زد از سرهای ما چون کرگدن، شاخ
گفتیم باهم همصدا، همراه هم: آخ
پوشک به تن کردند سربازان گولاخ
وقتی که سنگر زیر یک گاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
گفتیم ما از ترسمان در ارتعاشیم
دلخسته دیگر از حیات و از معاشیم
دنبال یک سرگیجه، یک مرگ یواشیم
گفتیم میخواهیم در ارتش نباشیم
هر دفعه اما پاسخ sorry گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
ثبت ديدگاه