روز سیزده آبان
طنز روز | روزی که تربیت شدم
۷:۱۴ ب٫ظ ۱۳-۰۸-۱۴۰۰
راه راه:
۴۲ سال پیش در چنین روزی… البته کلا خیلی روز پرکاری بوده و سالی یکی دو مورد واقعه تاریخی داخلش اتفاق افتاده، لکن منظور نظر نگارنده همان موردِ ۴۲ سال پیش است. در آن روز برخی دانشجویان که خیالشان راحت بود، امتحان میانترم ندارند، به زور خود را از سر میز و صندلیها بلند و سوار اتوبوس کرده، سر چهارراه طالقانی پیاده شدند و یک خرده پیاده رفتند. متاسفانه برخی، در گوش دانشجویان فرو کرده بودند که سفارت آمریکا، پر از اسناد جاسوسی است. این در حالیست که آمریکا اصلا به این کاغذ بازیها و فرستادن جاسوس، نیاز نداشت بلکه یک دکمه روی میز داشتند که اگر میزدند، کل اطلاعات محرمانه اینجا در سیستمشان کپی_پیست میشد. با حفظ فرمت اصلی تازه!
نه اینکه دانشجویان خودشان در جهان سوم زندگی میکردند، تصورشان این بود که آن ور آب هم اینجوریست. خوشبختانه برخی از این دانشجویان، الان که بزرگ شدند، متوجه اشتباه خود شده و قول دادند دیگر به وسایل جاسوسی بقیه کار نداشته باشند. حتی مورد داشتیم طرف بعدها اجازه داده جاسوسها به سازمانش رفت و آمد کنند و با سرشیر محلی، به خوبی از آنها پذیرایی کرده که از دلشان هم دربیاورد. برای خودش کوکب خانمیست خلاصه.
القصه دانشجویان که هنوز در حال و هوای انقلاب و کتککاری بودند، گرفتند یک دست، کارمندان سفارت را کتک زدند و با ضربههایی که به پشت سر_ دقیقا محل آروغ گرفتن از بچه_ میزدند به کارمندان میگفتند هرچی سند محرمانه خوردی، تِخ کن بیرون. ولی متاسفانه برخی از آنها وارد فرایند هضم شده بود و تِخ نشد.
آمریکاییها که خط قرمزشان، مسائل تربیتی، خصوصا تربیت بچه مردم است، از آن موقع تا الان با برداشتن پول ایرانیان و یا حملههای بدون اطلاع قبلی، میخواهند به جوانان ایرانی یاد بدهند ببین چقد کارت بد بود، در همین راستا چند روز پیش که متوجه نفتکش ایرانیها شدند، دیدند فضا، فضای نکته تربیتیست. ولی تا آمدند یکم نفت بردارند متاسفانه نیروهای سپاه خودشان را وسط انداخته و نگذاشتند یک ارزن فرهنگ به اینور نشتی کند.
ثبت ديدگاه