فال حافظی برای برجام
ظریف و رندانه

«طرب‌سرای وزیر است ساقیا مگذار
که غیر جام می آنجا کند گرانجانی
طلب نمی‌کنی از من سخن جفا این است
وگرنه با تو چه بحث است در سخندانی»

ای صاحب فال!
خاک برسرت با این وزیر و وزرایت! آن زمان که باید به دنبال کار و تلاش برای مردمت می‌بودی، رفتی دنبال طرب و مسخرگی‌پیشه کردن و خودکار پرت کردن و حالا که یکی یکی دارد گند کارهایت در می‌آید آمده‌ای سراغ خواجه؟
برجام که چون وزن شعر خراب می‌شد خواجه «بر»ش را برداشته، تو را به نکبت عظمی می‌اندازد درحالی که جلوی سگ می‌انداختیم آن را از ما نمی‌پذیرفت! حالا باید بنشینیم ببینیم ساقیِ ابرگودرت چه بلایی سر ما می‌آورد و جای می و از این متاع‌ها، چه هلاهلی در جاممان می‌ریزد.
اگر همان اول تفألی به دیوان خواجه زده بودی پس از بررسی و مداقه‌ی نهایی به تو می‌گفت این کارهایت جفا در حق رعایاست اما خیره‌سری را به نهایت بردی و غایت شد آنچه نباید می‌شد.
توییت زدی و در هر مجلس اعم از رسمی و غیر رسمی گفتی سخندان هستی و زبان دنیا را بلدی اما فرق زبان کله‌پاچه و زبان دنیا را نمی‌دانستی!
گمان کردی خیلی ظریف و رندانه داری قرارداد می‌بندی اما نتیجه‌اش عفت کلام خواجه را از بین می‌برد.
حالا هم بهتر است بیشتر از این خود و این آب و خاک را در گل فرو نبری و چاره‌ای اندیشی که سخندانی برای حل مشکلات کشور کفایت نمی‌کند.

ثبت ديدگاه