تقویم تاریخ 1 دی
قاصرِ مقصر

سال‌ها پیش در چنین روزی یعنی در ۱ دی چه اتفاقاتی که رخ نداده! البته بر همگان واضح و مبرهن است آن‌هایی را که رخ نداده نمی‌دانیم چیست. والا! مگر نوستراداموسیم؟ ولی اگر می‌خواهید رخ داده‌ها را بدانید با ما همراه باشید و بیایید و ببینید، یعنی بیایید و بخوانید.
 اولین آن‌ها در سالی که ۱۳۹۴ است و  سال ۱۳۹۳ نیست، سال ۱۳۹۲ نیست و سال ۱۳۹۱ هم نیست و سال آینده ۱۳۹۵ خواهد بود رخ داد و قاصرترین جمله قصار تاریخ، چه بسی پساتاریخ، گفته شد و آن چیزی نبود جز «امضای کری تضمین است»؛ جمله‌ای که تا تاریخ تاریخ است همچنان باقی می‌ماند.
قضیه این‌جوری آغاز شد. بعد از روی کارآمدن دولت جدید و در راستای تلاش برای چرخاندن چرخ زندگی مردم و سانتریفیوژ، کلید را از ته جیب درآوردند (البته ظاهرا ته جیب دیگر بوده و آن هم سوراخ!) تا قفل مذاکره با آمریکا (در دایره‌المعارف مفتاح مفاضیح: کدخدا. گولاخ دنیا. آن کس که باید باهاش بست.) را باز کنند. از همین روی هر کی با هر چی دستش بود از جمله خودکار در رنگ‌ها و سایزهای مختلف با قابلیت پرش مناسب و حجم اینترنت نامحدود برای ایمیل، پشت میز نشستند تا پرونده هسته‌ای ایران را حل کنند. (یا شاید صنعت هسته‌ای ایران را منحل کنند. شک از جانب نگارنده است!)
قضیه این‌جورکی ادامه داشت تا اینکه طرفین بر سر برنامه جامع اقدام مشترک توافق کردند، البته چون تا می‌آمدند اسمش را صدا کنند، زمان قرارداد به پایان می‌رسید، نامش را برجام گذاشتند. در همان زمان رئیس‎جمهور وقت بعد از بلند شدن از صندلی خود و اطلاع از حوادث و وقایع، اعلام کرد: «طبق این توافق، در روز اجرای توافق تمامی تحریم‌ها، بالمره لغو خواهد شد و نه تعلیق»؛ اما از آنجا که هنوز صبح جمعه نشده بود، کاملا متوجه اصل قضایا نشد و واقعیت ماجرا طور دیگری رقم خورد.
پس این‌جورکی‌تر شد که درحالی‌که افرادی در ایران مشغول فوت کردن جوهر قرارداد برجام بودند که زودتر خشک شود تا بتوانند آن را در چشم دیگران فرو کنند و بگویند «ما اینیم!»، دولت آمریکا و اوباما قانون منع رفت‌وآمد یا همان ویزا را برای ایرانی‌ها به تصویب رساند. البته از آنجایی که قاطبه مردم ایران برای سفر به شاه عبدالعظیم و مشهد یا حتی خوردن جوج در ترافیک شمال نیازی به ویزا و این قرتی‌بازی‌ها نداشتند با زدن یک پوزخند و گفتن «هه…اصلا هم درد نداشت!» از کنار ماجرا گذشتند؛ اما از آنجا که بسیاری از مرفهان بی‌عار و درد و همان‌ها که هم من می‌شناسمشان و هم شما، صبحانه را که دولپی در تهران می‌خوردند، به بچه‌هایشان در آمریکا زنگ زده و دستور خواباندن جوج‌ها را در آب‌لیمو برای ناهار می‌دادند، با تصویب تحریم جدید یکهو عین مرغ پرکنده با گفتن «وامصیبتا! بیچاره شدیم. همه جوج‌ها جزغاله شدند.» شروع به بال و پر زدن کردند. این‌جا بود که تیم مذاکره‌کننده باید پاسخگو می‌بودند.
در پی همین امر محمدجواد ظریف با کشیدن نفس عمیق و غیظ شدید و البته قورت دادن آب دهان با ارسال نامه‌ای به آمریکایی‌ها و گفتن «با عرض شرمساری، عه…» اعتراض کرد. جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا نیز در نامه‌ای خطاب به ظریف نوشت: «تغییرات جدید به هیچ وجه مانع ما نمی‌شود که تعهدات خود طبق برجام را اجرا کنیم.» عباس عراقچی که آن زمان رئیس ستاد پیگیری برجام بود درحالی‌که از شادی، خودکاری را در دستانش می‌چرخاند، گفت: «این یک نامه معمولی نیست. این نامه، امضای وزیر خارجه آمریکا را دارد و اجرای موفق برجام را تضمین کرده است.» و این شد که روزنامه شرق از دل این صحبت‌ها تیتر عجیب و تا قسمتی مایل به غریب «امضای کری تضمین است» را بیرون آورد.
دومی آن‌ها نیز در سال ۱۳۹۷ تحت عنوان افشای چراغ خاموش اطلاعات صنایع حساس در توافق پاریس به وقوع پیوست. بعد از گرم شدن کره زمین بعضی از کشورها در حالی که شُرشُر عرق می‌ریختند و با کاغذ خود را باد می‌زدند تصمیم گرفتند طی توافقی تا پایان قرن حاضر کاهش گرمایش زمین را از دو درجه به ۱.۵ درجه برسانند. ظاهرا از آنجایی که این نیم درجه با یک فوت هم به وقوع می‌پیوست، متاسفانه این توافق بدون بررسی همه‌جانبه آن در دولت و مجلس ایران به تصویب رسید. (یعنی حتی ارزش ۲۰ دقیقه سروکله زدن هم نداشت؟!)
در پایان امید است دیگر شاهد روزی نباشیم که به نیت چرخاندن و گرم کردن، شاید هم سرد کردن، آب به آسیاب دشمن ریخته شود.

 

منتشر شده در مجله طنز ایران مورخ ۱۴۰۲/۰۹/۲۹

 

يك ديدگاه

  1. مرتضی ربانی ۱۴۰۲-۱۰-۰۳ در ۹:۲۹ ب٫ظ- پاسخ دادن

    بسیارعالی موفق باشی

ثبت ديدگاه