دوربین مخفیهایی از جلسات مذاکره
قرمز هات پلیز
۹:۱۷ ب٫ظ ۰۵-۱۲-۱۴۰۱
سکانس اول
روز، داخلی، فرودگاه بینالمللی ژنو
هیئت ایرانی وارد شهر ژنو میشود. قبل از آنها هیئت آمریکایی ویلچر به دست منتظر ورود آنهاست.
عراقچی (رو به ظریف): بهبه عجب ویلچری، عجب رنگی، عجب سرعت قشنگی!!
ظریف (نگاه عاقل اندر سفیهی به عراقچی میاندازد): نه نه من این رنگ را دوست ندارم، بگو با قرمز تند تغییر دهند.
عراقچی (بادی در گلو میاندازد و رو به هیئت آمریکایی): یک دیپلمات جمهوری اسلامی میتواند با مذاکرهکننده آمریکایی جر و بحث کند. (به سمت آمریکاییها میرود): اِ اِ اِ نُو صورتی اِسلو ایز دخترانه پلیز قرمز هات.
به این صورت او در اولین برخورد خود با آمریکاییها کوتاه نمیآید و چیزی که میخواهد را میگیرد.
سکانس دوم
روز، داخلی، سالن محل برگزاری جلسات
افراد حاضر در جلسه در حال یادداشتبرداری هستند.
جان کری (دستش را جلوی گوش موگرینی میگیرد تا کسی نشنود): تا تنور داغ است بیا بتنریزی راکتور اراک را بچسانیم.
سنسورهای عراقچی از گوشه مجلس جیغ بنفش میکشد. نگاهی به جان کری میکند. او سریع میگیرد که چیزی از چشمان تیز بین عراقچی پنهان نیست.
جان کری: درباره بتنریزی راکتور اراک صحبت میکردیم. راستی فردا که با ظریف به پیادهروی خواهیم رفت، میخواهم شلوارک پلنگیام را بپوشم.
عراقچی (با خودش): مستر کری میخواهد فردا با شلوارک پلنگی بیاید. کتو شلوار با کراوات فقط برای این پیادهروی نایس است و لاغیر.
پس او از میان خودکارهای سبز، زرد، قرمز، بنفشاش و هایلایت فسفریاش، خودنویس خود را برمیدارد و به طرف جان کری پرتاپ میکند تا نشان دهد یک دیپلمات جمهوری اسلامی میتواند با مذاکرهکننده آمریکایی جر و بحث کند. اما به دلیل اینکه دنیای فردا، دنیای پرتاب خودنویس نیست، فاصله طی شده خودنویس فقط از کنار لیوان آبپرتقالاش تا نزدیکی ظرف موزش است؛ ولی نتیجه مهم این است که جانکری با کتو شلوار و کراوات میآید. قلب راکتور هم اگر بتنریزی نشود، پس به درد چه میخورد.
سکانس سوم
شب، داخلی، کنفرانس مطبوعاتی
قرار است نتیجه این چند ماه مذاکره به کل جهان گفته شود.
جان کری (از آن طرف مجلس با یک مقوای بزرگ و یک جعبه گلابی به سمت خبرنگاران میآید): دیس ایز مای امضای تضمیندار اَند ایت ایز گلابی آف برجام.
عراقچی (گوشهای ایستاده، نگاهی به گلابیها و سپس به کری میکند) : یور امضای ایز گود ولی گلابی ایز پلاسیده، نو نو نو دیس گلابی، پلیز نوبرانه.
جان کری (امضایش را نزدیکتر و به آن اشاره میکند): ایز مهم نو گلابی، یو کن درست کنید پوره با دیس گلابی.
عراقچی (لبخندش را از ۳۶۰ به ۳۵۰ درجه کاهش میدهد): آی دونت لایک پوره گلابی، آی لایک کمپوت گلابی.
جان کری (مجبور به عقب نشینی میشود): یس کمپوت گلابی ایز وری گود.
و اینگونه عراقچی میتواند تا لحظه آخر ثابت کند که یک دیپلمات جمهوری اسلامی قادر است با مذاکره کننده آمریکایی بحث کند.
ثبت ديدگاه