هدیهی خیلی خیلی خوشحال کننده
ماجرای هدیه خریدن یک پسر با استعداد
۱۰:۰۰ ق٫ظ ۲۴-۱۰-۱۴۰۳
پدرجان سلام. روزتان مبارک. من میدانم که هیچ هدیهای نمیتواند شما را به اندازهی این هدیهی من خوشحال کند، به خصوص که پیامک ماندهی حساب شما هم عدد ۲۵۳۳۲۰ ریال را نشان دهد و تازه پیامک بعدی آن این باشد که موجودی شما جهت کسر قسط کافی نیست.
البته پدر عزیزم من میدانم که زحمات و به خصوص نمرههای خوب ما شما را بیشتر خوشحال میکند اما چون بالاخره هم من پیش دوستانم آبرو دارم و هم شما باید خوشحال شوید، حساب سپهبانکتان را هم چک کردم و دیدم آنجا کمی پول دارید. جای دوری که نمیرود، خرج خودتان میشود، این دفعهی آخر است به خدا.
باباجان به روح آقاجان که روز پدر بر او هم مبارک باشد، فقط پانصدتومان از حسابتان به کارت خودم منتقل کردم، چطوریاش را بعدا حضوری خدمتتان عرض میکنم چون کمی پیچیده است. پدرجان، خودتان میدانید چقدر تاکسیها گران کردهاند و وضع رفت و آمد اتوبوسها هم خراب است، مگر خودتان از جوانیتان تعریف نمیکردید که ماشین بابایتان را کش میرفتید؟ ما هم شما را در زندگی الگو قرار میدهیم. به روح پدر پدربزرگ که روز پدر بر او هم مبارک باشد، اگر طرح ترافیک نبود و به خاطر جریمه شدن از توی کوچهها نمیزدیم، عمرا ماشین را به جایی میمالیدیم. طرف زن بود و بلد نبود از بغل ما رد شود. چیز مهمی نبود پدرجان با یک روتوش حل میشود. مال دنیا ارزش حرص خوردن ندارد، به خصوص که ماشین وقتی به درخت خورد فقط سپرش شکست،پ که قابل تعمیر است. شما باید به پسرتان افتخار کنید که در خیابان بیشتر از ۹۰ تا سرعت نمیرود، عجب صدایی دارد موتورش.
پدرجان از همهی این حرفهای بیخودی که بگذریم وقتی خواستیم برویم از مغازهای که اصغرقرتی دوستمان لباس میخرد برایتان لباس بخریم، دیدیم هم سپر ماشین ول شده است و هم مغازه را رد کردهایم. خیابان هم که یک طرفه بود، رعایت جیب شما را کردیم و برنگشتیم که جریمه نشوید. اگر اسام اس جریمه برایتان آمده مال همان ورود به طرح است.
پدرجان خودتان بهتر میدانید این روزها چقدر پول بیارزش شده است، ما میخواستیم حالا که مغازهی لباس فروشی را رد کردیم حداقل از جوراب فروشی سر راهمان طبق سالهای قبل یک جفت جوراب بخریم، ولی نمیدانیم از خوششانسی ما یا از بدشانسی شما، یک گیم نت بغلش بود.
پدرجان میدانیم خوشحالی ما خوشحالی شماست. برای همین با چند دست پلی حالمان را خوش نمودیم. پدرجان جوراب هم گران شده است میدانید؟
از آنجایی که دیگر پولمان به جوراب هم نمیرسید یک بستنی میل کردیم که ثوابش برسد به روح پدربزرگ و پدر پدربزرگ، روزشان گرامی.
پدرجان از شما میخواهم این هدیهی ناقابل مرا که این نامه است قبول کنید و به من افتخار کنید که اینهمه با استعداد هستم و مثل خودتان انشایم خوب و خطم عالیست.
راستی اگر باز پیامک جریمه آمد و مال پارک دوبل بود تقصیر اصغرقرتیست که گفت ماشین را دوبله پارک کنیم و برویم موتورهای جدید موتورفروشی را تماشا کنیم. من نگفتم او گفت که موتور هم میتواند هدیهی خوبی برای تولد پسرها باشد.
ثبت ديدگاه