سرگذشت و تهگذشت یونان باستان
مخزنی همزمانِ ۲۰ نفر در لحظه و چگونگی وحشیگری مسالمتآمیز
۸:۱۷ ب٫ظ ۱۹-۰۹-۱۴۰۱
در عهد یونان باستان، در میانهی سلسلهی اُلمپیاکوس که مورد غفلت تاریخشناسان قرار گرفته و پیش از این دو یادداشت تاریخی در تبیین زندگی و زمانهشان به این قلم رفته است، وحشیانِ شمالی که قرنها بعد نوادگانشان به نام مغولها شهرت یافتند، چون از ابتدا خویِ نابودگری داشتند، بنا را گذاشتند به انگولک کردن پایههای حکومت این سلسله. (به گواهی تاریخ، مغولها اولین قومِ وحشی اسم دار بودند و وحشیانِ پیش از آنها نیازی به داشتن اسم نمیدیدند بنابراین یکدیگر را وحشی۱ وحشی۲ وحشی۳ الی آخر عددگذاری مینمودند.)
آنها ابتدا پنهانی از درِ پشت وارد یونان باستان شده و تعمداً مخِ ۲۰ نفر از اهالی آنجا را در لحظه زدند. آن ۲۰ تن متقاعد شدند که سلسله اُلمپیاکوس، اساساً خوب نیست و باید سرنگون گردد.
یک روز وحشیِ ۳۵ که خیلی عصبانی بود با همراهی وحشیِ ۴۹ به ملاقات وحشیِ ۲ رفتند که خیلی وحشیتر از سایر وحشیها بود. ۳۵ به ۲ گفت: هی دو! π¢$^°•|¥`~£∆¶✓®»&_!
که زبانشناسان پس از بررسی دقیق و کارشناسانه به معنی آن نرسیده اما به صورت نقل به مضمون گفتهاند فهوای کلام این بوده که؛ «هی دو! مگه ما وحشی نیستیم؟! پس چرا باید با برنامهریزی دقیق این حکومت رو بپکونیم؟ خب بریم یابووار عمل کنیم دیگه.»
از پاسخ ۲ در تاریخ حرفی به میان نیامده اما از پسِ یابووار عمل نکردن وحشیها اینطور برداشت میشود که پاسخ ۲ منفی بوده است.
آنها پس از چند سال برنامهریزی حساب شده توانستند برخی از مردم را متقاعد به براندازی حکومت اُلمپیاکوس کنند.
در این میان، پاناتینایکوس که جبههی سیاسی مقابلِ المپیاکوس و به نوعی اپوزیسیون حکومت اصلی بوده و در عین حال ۲۴ سال از حکومت سلسلهس المپیاکوس(که تا آن زمان ۴۳ سال از آن میگذشت)، قدرت در دستان حزبشان بوده(دانشمندان علم تاریخ و سیاست هنوز در چگونگی وقوع این امر انگشت به دهان ماندهاند.) نسبت به خرابکاریهای وحشیان سکوت کرده و به آن راضی بودند.
از طرفی وقتی کار وحشیان به قتل و غارت کشید برخی از شخصیتهای نهچندان مطرح حزب پاناتینایکوس دست به اعتراض زدند اما به دلیل عدم شهرت، تاریخ از سرنوشت آنان هیچ اطلاعی ندارد. ما بقی شخصیتهای سیاسی این حزب با توجه به این که انتخاباتِ ریاست کشور قرار بود دو سال بعد انجام شود در باب حفظ تمامیت ارضی یونان و دیده شدن دست عوامل خارجی یا صحبت قابل توجهی نکردند یا صحبت قابل توجهشان این بود که همهی تقصیرها به گردن حکومت است. در همین روزها یکبار یک شهروند همه را جمع کرد و گفت: «ولی ناموساً پاناتینایکوسیها که خودشون ۲۴ سال از این حکومت سهم دارند واسه حل مشکلات چیکار کردن؟» که خب به برخی دلایل از سرنوشت این شهروند هم اطلاع دقیقی در دست نیست. در این بین، وحشیان هم پس از ادامهی اعتراضات و قتل و غارتها دست به یک اقدام مهم زدند. آنها در دورههای سه روزه به مردم میگفتند که نباید خرید کرد تا حکومت از نفس بیفتد. ایشان برای این که در این فرآیند اعتراضی طبق گفته خودشان، صدمهای به مردم نرسد(پژوهشهای تاریخی نشان داد که وحشیها خیلی به وحشیگری مسالمتآمیز معتقد بودند و اسناد تاریخی در مورد قتل و غارت وحشیان شمالی بدون اغماض و با حب و بغض مورد بررسی مورخان قرار گرفتهاند.) اعلام کردند مردم میتوانند برای این که در این سه روز به مشکل نخورند، مایحتاجشان را قبل از آن سه روز تعیین کنند. آنها معتقد بودند این کار ضربهی مهلکی به پایههای حکومت وارد میکند. (مورخان در این زمینه به دوربین نگاه کرده و هیچ نگفتند.) به این ترتیب بود که وحشیان هر ماه، سه روز را برای خرید نکردن در اعتراض به سلسلهی المپیاکوس برمیگزیدند به امید براندازی حکومت و خوشبختی و سعادتمندی مردم.
به گواه تاریخ، اسنادی که مُبیّن این دوره از تاریخ سلسلهی المپیاکوس است بسیار زیاد بوده و در یادداشتهای بعدی به واکاوی جنبههای دیگری از هجوم وحشیان به یونان باستان خواهیم پرداخت.
ثبت ديدگاه