مدرسه
۵:۰۲ ب٫ظ ۳۱-۰۶-۱۴۰۳
باز هم بند و بساط مدرسه
یادم آید خاطرات مدرسه
بود نام پول زور ثبت نام
باقیات الصالحات مدرسه
حمله ناظم به خواب صبح با
نمرههای انضباط مدرسه
برگههای امتحان من که داشت
بوی سرویس حیاط مدرسه
محض شوخی هم به گوش من نرفت
ذرّهای فرمایشات مدرسه
بودم از آغاز پای ثابت
معضلات و منکرات مدرسه
خورد در آخر به نام شخص من
یک کشو از کشفیات مدرسه
زنگ آخر خواستم تعیین کنم
کیست اینجا گنده لات مدرسه
ناظم اما باز هم بو برده بود
از میان شایعات مدرسه
گفت با نعره نبینم یک نفر
بپرد در مختصات مدرسه
گفت انگاری که گاو و خر شده
واردات و صادرات مدرسه
قطعاً اخراجند صبح روز بعد
عدهای از ضایعات مدرسه
اینچنین شد که نشد من باشم از
بچههای باسوات مدرسه
مشکلات قافیه در شعر من
هست از آنْ مشکلات مدرسه
ثبت ديدگاه