در باب گرانی
مزدانه
۱۱:۵۴ ق٫ظ ۲۴-۱۲-۱۳۹۹
ای آنکه به فکر همهی کارگرانی
دانم که از این حیث بسی دل نگرانی
گفتی تو ز نفع همهی کارگران تا
افکار مرا سمت تناقض بکشانی
خوب است در این قصه ببینم عملت را
نه آنکه برای خوشیام در بفشانی
شیرین نشود کام من از گفتن حلوا
ای کاش که خود را بدهی تاب و تکانی
این حداقل مزد که هر سال تو دادی
بر پیکرم از پشت زده گرز گرانی
بالا زده هر ساله تورم ز حقوقم
راحت نتوانم بخورم لقمهی نانی
با این همه افزایش هر روزهی قیمت
از من چه مگر مانده به جز قدِّ کمانی؟
پس جان من این بار دگر مرد عمل باش
از این عملت کی برسد بر تو زیانی؟
با حداقل مزد مبادا که دوباره
من را به تماشای تورم بنشانی!
ثبت ديدگاه