مشت و مال
مناجات های ماه رمضانی
۳:۰۹ ب٫ظ ۲۸-۰۱-۱۴۰۱
ماه تو خیلی سرعتی، امسال رفته
خوابم، ولی ذکر تو در اعمال رفته
از بس عبادت کردم، این ماه مبارک
دیگر ملَک بر شانهام از حال رفته
فهیمه انوری
وقتی که دهان دریچه را میبندد
این پوست تن به استخوان پیوندد
سال رمضان بگو نه ماه رمضان
« تقویم به گور پدرش میخندد»¹
حسن اویسی
¹جلیل صفربیگی
شب تا به سحر ملازم بشقابیم
چون روز رسد تشنهی قدری آبیم
ما را به بهشت جویی از دوغ! دهند
از بس ز سحر تا دم مغرب خوابیم!
مهدی امام رضایی
یا رب تو مرا لحظه افطار ببخش
مارا تو به معده تلنبار ببخش
با خواب و خوراک شکر نعمت کردیم
بیدار بکن به زنگ هشدار، ببخش
طاهره ابراهیم نژاد
در سحر خود را به تقدیرش سپرد
خورد و خورد و خورد و خورد و خورد و خورد
آخر از ترس گرسنه ماندنش
حلق را پر کرد و سکته کرد و مرد
ابوالقاسم سیفی
صبحها تا بشنوم صوت اذان تب میکنم
معده را از چای و نان سنگک لبالب میکنم
قد یک لشگر تناول میکنم اما چه سود
روز را با قار و قور معدهام شب میکنم
حسن اویسی
ما را برَهان ز خویشتن در این ماه
بگذر ز گناه ما فقط با یک آه!
صد بار اگر توبه شکستیم، تو باز
با یک پس گردنی بیاور در راه
مهنا صادقی
ثبت ديدگاه