من و عشقم یهویی
۱۰:۵۴ ب٫ظ ۰۳-۰۶-۱۴۰۲
دست در بینیام نمودم، چیک!
زوم کن روی چهره از نزدیک!
سر آیْنه توالتم حالا
میزنم بر لبان خود ماتیک
شده تاریخ زایمان ننهم
«هَپی بِرث دِی» تِخ کن و تبریک!
دائماً در مسافرت هستم
البته با سه چار بار کلیک!
فتوشاپ نیست جان تو! گرچه
دخترم خوانده رشتهی گرافیک!
باز جا ماندم از میتینگم اوف!
عکس من را ببین توی ترافیک
پشت پرده که گفته داغانم؟!
توی لایوم همیشه شیکم و پیک
ناگهانی اگر به گوشَت خورد
صوت لو رفتهای ز فحش رکیک،
سورپرایز است و نیست واقعنی
میرسد بعد، صحنهای ریتمیک!
پنتهاوسیم یا لب دریا!
میدوم با نوای گرم موزیک
شغل من چیست؟ اوووم… آااا… بیخی
فرض کن شاغلم توی کلینیک
مهم این است با نگاه شما
مزد خواهم گرفت خیلی شیک
من و عشقم یهویی آخر شب
رستورانیم در صف شیشلیک
توی یک رستوران رویایی
شعلهی عشق در شبی تاریک
میگذارم مدام لایو خفن
تا شما را کنیم باز شریک
وسط لایو، پردهها افتاد
خاک عالم دوباره فحش رکیک!
باز بالا گرفت دعوامان
شد کشیده به جادهی باریک…
آاااخ مُردم…. فالوئران! بدروووود
من و عشقم یهویی و… شلیک!
ثبت ديدگاه